فیک: عـ شـ ق نـ ا تـ مـ ام/ UNFINISHED love
فیک: عـشـق نـا تـمـام/ UNFINISHED love
پـارت [۲۵] فصل [3]
۲۰ روز بعد
سوجون : کافیه ارو
سوجون : خیلی داری زیاده روی میکنیی
+ نمیخوام فقط برو
سوجون : لطفاا بخاطر جیمو هم که شده الکلو ترک کن
سوجون : هر شب مستی ، دوهفتهای یبار میری حموم اونم درست حسابی خودتو نمیشوری ، ته مونده سیگارات همش رو میزه تو که سیگاری نبودی چیشد؟
سوجون : خونه رو به گند کشیدی حتی وقتی زدی همه چیزو شکستی و نابود کردی جمعشون نکردی که مبادا شیشه بره تو پات و نیاز به بخیه داشته باشه ، هیچ خودتو تو آینه نگا کردی؟موهاتو دیدی؟چند وقته شونشون نکردی؟۲۰ روزی میشه اره؟
سوجون : نکن اینکارو با خودت ارو ،
سوجون : من ریدم دهن اون مرتیکه عوضی که اینکارو باهات کرد خب آخه وقتی قرار بود همچین کنی چرا ازدواج کردی یه نوزادم دادی دست این بچه که نمیدونست از خودش مراقبت کنه یا پسرش ،
+ لطفا تنهام بزار
سوجون : اما ارو
+ لطفا لطفا لطفا برووو * جیغ *
سوجون : باشه میرم * یکم ناراحت شد *
.
.
.
کوک : چرا نیاوردیش اخهه ، مگه نگفتم اونو تنها نزار
سوجون : حرف گوش نمیکنه
سوجون : چرا خودت نمیری بیاریش
کوک : به حرف من گوش نمیده گفتم شاید با تو بیاد
م.س : لازم نکرده اون دیوونه رو بیاریش اینجا
سوجون : مامان تو چت شده؟
سوجون : خیلی عوض شدی بعضی وقتا گیج میشم که این واقعا خودتی یا چی؟بابا بچش تو تصادف مرده بچشو وقتی داشت جون میداد دیده نتونسته کمکش کنه حالش بده اذیتش نکن ایندفعه رو بیخیال شو
سوجون : تو خودت دخترتو از دست ندادی؟البته اونکه تقصیر خودت بودی رفتی یه ج...ن...د....ه (فیل نشم) رو از اینور اونور پیدا کردی هرشب حرصش میداد ، میدونی دخترت چقد شبا گریه میکرد؟
سوجون : تمومش کن لطفا ماشالا داری ۸۰ رو رد میکنی خودت زندگی کردی بزار ارو هم یه نفس راحت بکشه تا میخواد یکم بخنده به نحوی اذیتش میکنی
پـارت [۲۵] فصل [3]
۲۰ روز بعد
سوجون : کافیه ارو
سوجون : خیلی داری زیاده روی میکنیی
+ نمیخوام فقط برو
سوجون : لطفاا بخاطر جیمو هم که شده الکلو ترک کن
سوجون : هر شب مستی ، دوهفتهای یبار میری حموم اونم درست حسابی خودتو نمیشوری ، ته مونده سیگارات همش رو میزه تو که سیگاری نبودی چیشد؟
سوجون : خونه رو به گند کشیدی حتی وقتی زدی همه چیزو شکستی و نابود کردی جمعشون نکردی که مبادا شیشه بره تو پات و نیاز به بخیه داشته باشه ، هیچ خودتو تو آینه نگا کردی؟موهاتو دیدی؟چند وقته شونشون نکردی؟۲۰ روزی میشه اره؟
سوجون : نکن اینکارو با خودت ارو ،
سوجون : من ریدم دهن اون مرتیکه عوضی که اینکارو باهات کرد خب آخه وقتی قرار بود همچین کنی چرا ازدواج کردی یه نوزادم دادی دست این بچه که نمیدونست از خودش مراقبت کنه یا پسرش ،
+ لطفا تنهام بزار
سوجون : اما ارو
+ لطفا لطفا لطفا برووو * جیغ *
سوجون : باشه میرم * یکم ناراحت شد *
.
.
.
کوک : چرا نیاوردیش اخهه ، مگه نگفتم اونو تنها نزار
سوجون : حرف گوش نمیکنه
سوجون : چرا خودت نمیری بیاریش
کوک : به حرف من گوش نمیده گفتم شاید با تو بیاد
م.س : لازم نکرده اون دیوونه رو بیاریش اینجا
سوجون : مامان تو چت شده؟
سوجون : خیلی عوض شدی بعضی وقتا گیج میشم که این واقعا خودتی یا چی؟بابا بچش تو تصادف مرده بچشو وقتی داشت جون میداد دیده نتونسته کمکش کنه حالش بده اذیتش نکن ایندفعه رو بیخیال شو
سوجون : تو خودت دخترتو از دست ندادی؟البته اونکه تقصیر خودت بودی رفتی یه ج...ن...د....ه (فیل نشم) رو از اینور اونور پیدا کردی هرشب حرصش میداد ، میدونی دخترت چقد شبا گریه میکرد؟
سوجون : تمومش کن لطفا ماشالا داری ۸۰ رو رد میکنی خودت زندگی کردی بزار ارو هم یه نفس راحت بکشه تا میخواد یکم بخنده به نحوی اذیتش میکنی
۱.۱k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.