p3
p3
_ساعت ۱۰ شب :
کای: یکمی میشه رسیدیم.. به بوی الکل عادت
ندارم داره اذیتم میکنه ... با شخصی که دیدم
کم مونده بود برم تو دیوار .... ول..ویلیام
بود..خودش بوددد ..واستا اون کیه
کنارش ؟.. حس خوبی بهش ندارم ..
ببخشید یه درصد بالاشو میخوام ..
+هی اون دختره رو اوفف.. ها؟! درصد بالا...؟!
هی اولین بارته مست میشیااا...
کای:میخوام مست شم .. میخوام مست کنم
و بعدش برم بهش اعتراف کنم ...دیگه
نمیتونم بزارم مال یکی دیگه بشه.. ( اشاره به
پسره کنار ویلیام ))
+اوک.... پس تنهات میزارم ..راحت باش ..
میرم پیش اون دختره تا ازش شماره نگیرم
نمیام ( خنده *)
کای : مرتیکه هول( خنده*) باشه فلن ..
.
.
.
.
.
ساعت ۱۲ شب :
کای: رفتم سمت میز ویلیام ..
∆هی کای چند وقتی میشه ندیدمت ..
خوبی ؟ .. مست کردی ؟..
_ساعت ۱۰ شب :
کای: یکمی میشه رسیدیم.. به بوی الکل عادت
ندارم داره اذیتم میکنه ... با شخصی که دیدم
کم مونده بود برم تو دیوار .... ول..ویلیام
بود..خودش بوددد ..واستا اون کیه
کنارش ؟.. حس خوبی بهش ندارم ..
ببخشید یه درصد بالاشو میخوام ..
+هی اون دختره رو اوفف.. ها؟! درصد بالا...؟!
هی اولین بارته مست میشیااا...
کای:میخوام مست شم .. میخوام مست کنم
و بعدش برم بهش اعتراف کنم ...دیگه
نمیتونم بزارم مال یکی دیگه بشه.. ( اشاره به
پسره کنار ویلیام ))
+اوک.... پس تنهات میزارم ..راحت باش ..
میرم پیش اون دختره تا ازش شماره نگیرم
نمیام ( خنده *)
کای : مرتیکه هول( خنده*) باشه فلن ..
.
.
.
.
.
ساعت ۱۲ شب :
کای: رفتم سمت میز ویلیام ..
∆هی کای چند وقتی میشه ندیدمت ..
خوبی ؟ .. مست کردی ؟..
۱.۵k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.