پارت اول رمان اصکی ممنوع 🌼🥺
پارت اول رمان اصکی ممنوع 🌼🥺
سو جی: به رزی زنگ میزنه که برای تولدش به خونه اش بره 🙃 رزی: میرسه.به سو جی میگه، من نمیدونستم کیم سو هم این جا هست 😐💞سو جی: بهش میگه خب میدونی میخواستم بهت یه چیزی بگم 🙂🙃
منو کیم سو با هم قرار می زاریم 🖤🤩 رزی: اوکی💔😅 چه خوب شد.سو جی :بیا بریم نوشیدنی بخوریم 🤫🍺 رزی: مرسی ولی من
باید برم. سو جی :وات چرا 🤯 دیونه شدی. رزی : باید برم دیگه فعلا🥺🖤
اصکی ممنوع🚫
سو جی: به رزی زنگ میزنه که برای تولدش به خونه اش بره 🙃 رزی: میرسه.به سو جی میگه، من نمیدونستم کیم سو هم این جا هست 😐💞سو جی: بهش میگه خب میدونی میخواستم بهت یه چیزی بگم 🙂🙃
منو کیم سو با هم قرار می زاریم 🖤🤩 رزی: اوکی💔😅 چه خوب شد.سو جی :بیا بریم نوشیدنی بخوریم 🤫🍺 رزی: مرسی ولی من
باید برم. سو جی :وات چرا 🤯 دیونه شدی. رزی : باید برم دیگه فعلا🥺🖤
اصکی ممنوع🚫
۷.۲k
۱۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.