وقتی هودیشو میپوشی …
وقتی هودیشو میپوشی …
بعد از گرفتن دوش آب گرم از حمام خارج شدی به سمت کمدت رفتی ، با فکری که به ذهنت خطور کرد در کمد رو بستی و به سمت کمد سوبین رفتی ، یکی از هودی های مشکی رنگشو ورداشتی و پوشیدی .
به سمت آشپز خونه رفتی و مشغول آماده کردنه صبحانه شدی . نیم ساعت بیشتر طول نکشید که صبحانه آماده شد پس به سمت اتاق خاب مشترکتون رفتی تا دوست پسرت رو بیدار کنی .
+ سوبین صبحانه حاضره
+ اوپا پاشو دیگه
دستتو گرفت و تورو تو آغوشش کشید
_ چه دوست دختر کوچولویی دارم که تو هودیم گم شده
+ درسته کوچولویم ولی به اندازه تو قویم
_ که اینطوریاس ؟
+ اوهوم
حلقه دستاشو دورت محکم کرد
_ حالا اگه میتونی فرار کن خانوم قوی
+ یاااا اوپااا
_ چیشده زورت نمیرسه ؟
+ خیلیم میرسه
_ پس چرا فرار نمیکنی ؟
+ چون میخام تو بغله دوست پسرم بمونم
_ اوه جدی ؟ « خنده»
+ اوهوم
_ چرا انقد کیوتی اخه ؟
_ عاشقتم دختر
+ منم عاشقتم قربونت برم
The and
بعد از گرفتن دوش آب گرم از حمام خارج شدی به سمت کمدت رفتی ، با فکری که به ذهنت خطور کرد در کمد رو بستی و به سمت کمد سوبین رفتی ، یکی از هودی های مشکی رنگشو ورداشتی و پوشیدی .
به سمت آشپز خونه رفتی و مشغول آماده کردنه صبحانه شدی . نیم ساعت بیشتر طول نکشید که صبحانه آماده شد پس به سمت اتاق خاب مشترکتون رفتی تا دوست پسرت رو بیدار کنی .
+ سوبین صبحانه حاضره
+ اوپا پاشو دیگه
دستتو گرفت و تورو تو آغوشش کشید
_ چه دوست دختر کوچولویی دارم که تو هودیم گم شده
+ درسته کوچولویم ولی به اندازه تو قویم
_ که اینطوریاس ؟
+ اوهوم
حلقه دستاشو دورت محکم کرد
_ حالا اگه میتونی فرار کن خانوم قوی
+ یاااا اوپااا
_ چیشده زورت نمیرسه ؟
+ خیلیم میرسه
_ پس چرا فرار نمیکنی ؟
+ چون میخام تو بغله دوست پسرم بمونم
_ اوه جدی ؟ « خنده»
+ اوهوم
_ چرا انقد کیوتی اخه ؟
_ عاشقتم دختر
+ منم عاشقتم قربونت برم
The and
۵۲۸
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.