پارت 30 شرط بندی مافیا ✨️🌓❤️‍🩹

جیمین: میای بریم بیرون .....

یونجی: من که نمیتونم

جیمین: نگران نباش من کمکت میکنم

(یونجی خیلی پولداره :)

یونجی : میخوام به عنوان بادیگاردم استخدامت کنم
با بهترین قیمت

جیمین: چی فک کردی من قبول میکنم

یونجی: دوبرابر هر قیمتی که بگی

جیمین: باشه قبوله

یونجی: ولی هرکاری که من بگم رو انجام میدی

جیمین: قبوله

جیمین یونجی رو برد سر قبر الکیش

یونجی: واقعا تهیونگ فکر کرده من مردم
چه زود فراموشم کرده

یونجی: چرا عکس سر قبرم زشته یعنی واقعا انقد زشتم

جیمین: شاید خیلی شبیه توعه

یونجی: چی واقعا که

جیمین: من احساسی نسبت به عشق ندارم نمیتونم باهات خوب باشم

یونجی: واقعا فک کردی من میخوام برام دلبسوزونی

جیمین: خب؟

یونجی: جلو چشام گم شو ولم کن برو

جیمین: نمیشه که

یونجی : فقط گم شو

مافیایی که دشمن جیمین بودن اونا رو تعقیب کرده بودن

جیمین: باشه میرم
یونجی: برو فقط

جیمین رفت اون مافیا به سمت یونجی هرچی سعی میکرد نمیتونست راه بره فرار کنه

یونجی: کمککککک
یونجی رو زخمی کردن از ویلچر انداختنش پایین

یهو دید اون آدما رو یکی با تفنگ زد به پستش نگا کرد ...........

ببخشید امشب میرم عروسی بقیه پارتا فردا شب