پارت ۵
پارت ۵
که یه دفعه سایا از پشت به تهیونگ لگد محکمی زد که باعث شد ته اتو ول کنه
سایا: ات فرار کن
ات سریع فرار کرد رسید به یه جنگل هوا خیلی تاریک بود که یه صدایی شنیدم صدای غرش بود هی داشت صداش بیشتر میشد که یه خرسو پشت سرت دیدی از شدت ترس پاهات حرکت نمی کرد که فرار کنی که یه دفعه صدای شلیک اومد و دیدی خرسه مرده برگشتی و دیدی ته بود
ته: خب اگه عشقت نبود الان طعمه این خرسه شده بودی ات خانم میدونی که هیچ خرس عسلی جز من نمیتونه به تو دست بزنه مگه نه؟
ات میخواست دوباره فرار کنه که ات گرفتش
ته: الان دیگه راه فرار نداری کیم ات
ات: ولم کن عوضی کمک کمک کمککک یکی کمک کنه(با داد)
ته: بیخیال زیاد خودتو خسته نکن کسی صداتو نمیشنوه
ته اتو بزور برد داخل ماشین و بردش خونش و اتو برد توی اتاق درو قفل کرد و رفت
ات هنوزم دنبال راه فرار بود اما انقدر خسته شده بود که نمیتونست بره پس تصمیم گرفت استراحت کنه فردا فرار کنه
ویو ته: رفتم پیش ات دیدم مثل یه گربه کوچولو خوابه منم رفتم لباسامو عوض کردم رفتم پیشش دراز کشیدم
فردا
ویو ات
از خواب بلند شدم رفتم پایین دیدم ته سر میز صبحونس
که یه دفعه سایا از پشت به تهیونگ لگد محکمی زد که باعث شد ته اتو ول کنه
سایا: ات فرار کن
ات سریع فرار کرد رسید به یه جنگل هوا خیلی تاریک بود که یه صدایی شنیدم صدای غرش بود هی داشت صداش بیشتر میشد که یه خرسو پشت سرت دیدی از شدت ترس پاهات حرکت نمی کرد که فرار کنی که یه دفعه صدای شلیک اومد و دیدی خرسه مرده برگشتی و دیدی ته بود
ته: خب اگه عشقت نبود الان طعمه این خرسه شده بودی ات خانم میدونی که هیچ خرس عسلی جز من نمیتونه به تو دست بزنه مگه نه؟
ات میخواست دوباره فرار کنه که ات گرفتش
ته: الان دیگه راه فرار نداری کیم ات
ات: ولم کن عوضی کمک کمک کمککک یکی کمک کنه(با داد)
ته: بیخیال زیاد خودتو خسته نکن کسی صداتو نمیشنوه
ته اتو بزور برد داخل ماشین و بردش خونش و اتو برد توی اتاق درو قفل کرد و رفت
ات هنوزم دنبال راه فرار بود اما انقدر خسته شده بود که نمیتونست بره پس تصمیم گرفت استراحت کنه فردا فرار کنه
ویو ته: رفتم پیش ات دیدم مثل یه گربه کوچولو خوابه منم رفتم لباسامو عوض کردم رفتم پیشش دراز کشیدم
فردا
ویو ات
از خواب بلند شدم رفتم پایین دیدم ته سر میز صبحونس
۷.۱k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.