پارت 1فیک جیمین

چند پارتی از جیمین

صبح شد بزور چشامو باز کردم.خمیازه ای کشیدم.از رو تختم بلند شدم و کش و قوصی به بدنم دادم.ا/ت:بازم باید برم سر کار اه خسته شدم تا ۱۲ شب شیفت دارم.پوفی کشیدم و یونیفرم محل کارم رو پوشیدم.نگاهی به ساعت انداختم۷ بود باید ساعت ۷ و نیم اونجا باشم.با این ترافیک حتما میشه. امروز رو با اتوبوس میرم تا یکم زودتر برسم.
چند مین بعد........
ساعت ۷و۲۰ دقیقه بود.خداروشکر ۱۰ دقیقه زود تر رسیدم.رفتم داخل کمپانی به دوستم سوآ سلام کردم و بعد به همکارام.نشستم پشت میز و شروع کردم به طراحی لباس رییس گفته بود لباس اعضای بی تی اس رو باید طراحی کنیم و تا فردا میخوان خیلی زمان کمی بود تا۱۲ شب هم فقط هستیم هوفففففف خدا شروع کردم و کلی از مغزم کار کشیدم. رییس بهم زنگ زد جواب دادم.
شروع تماس
ا/ ت:بله رییس. کاری داشتین؟
یوری(رییس):زود آماده شین اعضای بی تی اس با رییس کمپانیشون و استف ها و... میخوان بیان اینجا برای اندازه گیری به بقیه هم بگو تو وظیفه طراحی لباس جیمین رو داری خوب طراحی می کنیدا من اینجا آبرو دارم.
بدون هیچ حرف دیگه ای قطع کرد.
پایان تماس.
ا/ت:همکاران عزیز گروه بی تی اس با رییس کمپانی و... میخوان بیان اینجا برای اندازه گیری همگی آماده شین.سوآ تو وظیفه طراحی لباس تهیونگ رو داری.جولیا تو هم شوگا.میاچان توهم جونگ کوک.جوکیونگ توهم نامجون.جیسو توهم جی هوپ وجانگ می توهم جین.
پایانننننن