ددی خفن من🌚💖پارت ۶
ددی خفن من🌚💖پارت ۶
ویو ا.ت
بعد از اینکه ته یونگ گفت لباس خوب بپوش منظورشو نفهمیدم خوب لباسای من چشه خودشم من هنوز ۱روز هم نشده اومدم تو این خونه رفتم سمت اتاقم در کمد رو باز کردم چند دست لباس شیک و دخترونه بود پوشیدم و بالم لب رو زدم رفتم پایین
پایان ویو ا.ت
ویو ته( خر تو خر شد 😂)
بعد از اینکه به ا.ت گفتم لباس خوب بپوش بیا رفتم پایین و با یونگی سلا الیک کردم و حرف زدیم دستش جعبه شیرینی بود برای تبریک این اومده بود که دختر گرفتم اون نمیدونه من دوست دختر گرفتم نه دختر 😔
پایان ویو ته
وقتی رسیدم پایین از پله ها دیدم یه مرد خوشگل و گوگولی نشسته روبروی تهیونگ رفتم پایین
ا.ت : سلام من کیم ا.ت هستم
شوگا : سلام من مین یونگی هستم
ا. ت : خوشبختم
شوگا : (داشتم با تهیونگ حرف میزدم دیدم یه دختر مثل پرنسس بود پایین اومد و سلام کرد یه حس عجیبی نسبت بهش داشتم )
تهیونگ : ا.ت خوشگلم بیا بشین کنارم
ا.ت : چشم
(درحال خای*ه مالی کردن🗿 )
شوگا : ا.ت جان چند سالته
تهیونگ : جان!
شوگا : جان
ا.ت : ۱۵ سالمه
شوگا : پس خیلی کوچیکی
تهیونگ : با سنش چیکار داری
شوگا : عه نمیتونم سن شو بپرسم
تهیونگ : نه
ا.ت : عع دعوا نکنین
تهیونگ و شوگا : ...
تهیونگ : ببین کجا رسیدم از یه بچه حساب میگیرم(زیر لب )
پارت بعد ۲۰ لایک
۴۰ کامت
ویو ا.ت
بعد از اینکه ته یونگ گفت لباس خوب بپوش منظورشو نفهمیدم خوب لباسای من چشه خودشم من هنوز ۱روز هم نشده اومدم تو این خونه رفتم سمت اتاقم در کمد رو باز کردم چند دست لباس شیک و دخترونه بود پوشیدم و بالم لب رو زدم رفتم پایین
پایان ویو ا.ت
ویو ته( خر تو خر شد 😂)
بعد از اینکه به ا.ت گفتم لباس خوب بپوش بیا رفتم پایین و با یونگی سلا الیک کردم و حرف زدیم دستش جعبه شیرینی بود برای تبریک این اومده بود که دختر گرفتم اون نمیدونه من دوست دختر گرفتم نه دختر 😔
پایان ویو ته
وقتی رسیدم پایین از پله ها دیدم یه مرد خوشگل و گوگولی نشسته روبروی تهیونگ رفتم پایین
ا.ت : سلام من کیم ا.ت هستم
شوگا : سلام من مین یونگی هستم
ا. ت : خوشبختم
شوگا : (داشتم با تهیونگ حرف میزدم دیدم یه دختر مثل پرنسس بود پایین اومد و سلام کرد یه حس عجیبی نسبت بهش داشتم )
تهیونگ : ا.ت خوشگلم بیا بشین کنارم
ا.ت : چشم
(درحال خای*ه مالی کردن🗿 )
شوگا : ا.ت جان چند سالته
تهیونگ : جان!
شوگا : جان
ا.ت : ۱۵ سالمه
شوگا : پس خیلی کوچیکی
تهیونگ : با سنش چیکار داری
شوگا : عه نمیتونم سن شو بپرسم
تهیونگ : نه
ا.ت : عع دعوا نکنین
تهیونگ و شوگا : ...
تهیونگ : ببین کجا رسیدم از یه بچه حساب میگیرم(زیر لب )
پارت بعد ۲۰ لایک
۴۰ کامت
۶.۲k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.