پارت8🖤music love
ته:بریم بخوابیم دیر وقته
یونا:اوکی
*فردا صبح*
یونا ویو:
یونا: پاشدم ته نبود حتما رفته سرکار
امروز باید برم به مامانم همه چی رو بگم چون ماشینم نبود تاکسی گرفتم و رفتم خونه زن کو زدم و مامانم درو باز کرد کلی بغلم کرد و گفت دلش برام تنگ شده
مامان یونا:دخترمممممم بیا تو بشین ساکاتو.... ام ساکات کو؟
یونا:مامان برات توضیخ میدم بیا
مامان یونا: بگو ببینم چی شده
یونا: رفتم تو و نشستم رو مبل
مامان من راستش مسافرت نبودم
مامان یونا:چچچچییییییییییییییییی
یونا: ببین راستش من با یه پسری دوست شدم که خیلی پسر خوبیه تو کلاس موسیقی باهاش دوست شدم و خیلی واقعااااا پسر خوبیه و این چند روز پیش ایشون بودم
مامان یونا:ای کلک خوب بلدی منو بپیچونی
یونا:(خنده)
مامان یونا:اشکالی نداره اگر پسر خوبیه ولی باید یه روز بیاریش خونمون ببینمش
یونا:چشم
مامان یونا: اسمش چیه؟
یونا: کیم تهیونگ
مامان یونا:اووووو اسمش که قشنگه عکسشو داری؟
یونا:بله
*پرش زمانی*
یونا:تو راه خونه تهیونگ بودم و داشتم فکر میکردم که چقدر خوب که مامان اینقدر از تهیونگ خوشش اومد(خنده تو گلویی)
رسیدم خونه زنگو زدم ته نشسته بود فیلم میدید
یونا:بدون من؟
ته:اوه سلام بیبی اومدییی
یونا:اره
ته:مامانت چی گفتن؟
یونا:قققققببببببببببوووووووووووووووولللللللللللللللللللل کرررررررررررددددددددددددد
ته:ایولللل
یونا:حوصلم سر رفته
ته:میای بریم شهر بازی؟
(نکته: الان ساعت ۶عصره)
یونا:ارههههه ایول بزن بریم
سوار ماشین شدیم و رسیدیم شهربازی
ته:خوب چه بازی سوار شیم؟
یونا:یه بازی ترسسسسناااککککک
ته:مطمعنی نمیترسی؟
یونا:اییشش معلومه که نههه
ته:پس بیا شرط ببندیم هر کی باخت باید به مدت یک هفته اون چیزی که اون یکی میخوادو بش بده
یونا:قبولل
ته:خودت خواستی(خنده)
یونا:باشههه
رفتیم ترن
یونا:جججیییییییغغغغغغغغغ
تههههیییییونگگگگگ من میترسممممممم
ته:ها ها عشقم گفتم میترسی شرطو باختیییی
یونا:ته حالم داره به هم میخورهههه
ته:الان نگه میداره وایسا
یونا:پیاده شدیم سرم گیج میرفت و تلو تلو میخوردم ته گرفتم
ته:یونا خانوم اماده ای هرچی میخوام بهم بدی؟؟؟؟
یونا:بدبخت شدم رفففف
ادامه دارد...
لایک
کامنت
فالو
مرسییی
یونا:اوکی
*فردا صبح*
یونا ویو:
یونا: پاشدم ته نبود حتما رفته سرکار
امروز باید برم به مامانم همه چی رو بگم چون ماشینم نبود تاکسی گرفتم و رفتم خونه زن کو زدم و مامانم درو باز کرد کلی بغلم کرد و گفت دلش برام تنگ شده
مامان یونا:دخترمممممم بیا تو بشین ساکاتو.... ام ساکات کو؟
یونا:مامان برات توضیخ میدم بیا
مامان یونا: بگو ببینم چی شده
یونا: رفتم تو و نشستم رو مبل
مامان من راستش مسافرت نبودم
مامان یونا:چچچچییییییییییییییییی
یونا: ببین راستش من با یه پسری دوست شدم که خیلی پسر خوبیه تو کلاس موسیقی باهاش دوست شدم و خیلی واقعااااا پسر خوبیه و این چند روز پیش ایشون بودم
مامان یونا:ای کلک خوب بلدی منو بپیچونی
یونا:(خنده)
مامان یونا:اشکالی نداره اگر پسر خوبیه ولی باید یه روز بیاریش خونمون ببینمش
یونا:چشم
مامان یونا: اسمش چیه؟
یونا: کیم تهیونگ
مامان یونا:اووووو اسمش که قشنگه عکسشو داری؟
یونا:بله
*پرش زمانی*
یونا:تو راه خونه تهیونگ بودم و داشتم فکر میکردم که چقدر خوب که مامان اینقدر از تهیونگ خوشش اومد(خنده تو گلویی)
رسیدم خونه زنگو زدم ته نشسته بود فیلم میدید
یونا:بدون من؟
ته:اوه سلام بیبی اومدییی
یونا:اره
ته:مامانت چی گفتن؟
یونا:قققققببببببببببوووووووووووووووولللللللللللللللللللل کرررررررررررددددددددددددد
ته:ایولللل
یونا:حوصلم سر رفته
ته:میای بریم شهر بازی؟
(نکته: الان ساعت ۶عصره)
یونا:ارههههه ایول بزن بریم
سوار ماشین شدیم و رسیدیم شهربازی
ته:خوب چه بازی سوار شیم؟
یونا:یه بازی ترسسسسناااککککک
ته:مطمعنی نمیترسی؟
یونا:اییشش معلومه که نههه
ته:پس بیا شرط ببندیم هر کی باخت باید به مدت یک هفته اون چیزی که اون یکی میخوادو بش بده
یونا:قبولل
ته:خودت خواستی(خنده)
یونا:باشههه
رفتیم ترن
یونا:جججیییییییغغغغغغغغغ
تههههیییییونگگگگگ من میترسممممممم
ته:ها ها عشقم گفتم میترسی شرطو باختیییی
یونا:ته حالم داره به هم میخورهههه
ته:الان نگه میداره وایسا
یونا:پیاده شدیم سرم گیج میرفت و تلو تلو میخوردم ته گرفتم
ته:یونا خانوم اماده ای هرچی میخوام بهم بدی؟؟؟؟
یونا:بدبخت شدم رفففف
ادامه دارد...
لایک
کامنت
فالو
مرسییی
۳۸.۳k
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.