Cookie ct : کوکی شُکلاتیم🍫🌙
Cookie ct : کوکیشُکلاتیم🍫🌙
صدا: بیا تو اتاق بیاا
دریا: کامیار کامیار کجا رفتی
به سمت در سالن رفتم ک برم تو حیاط با بدبدختی رسیدم دم در سالن در ک وا کردم برق ها روشن شد کنار صورتم بمب شادی(نمدونم میدونید منظورم چی یانه) و بعد فشه فشه هایی کنارم روشن شد
بچه ها: تولدت مبارکک تولدت مبارکک
دریا: ریدم دهنتون سکته کردم
کامیار با کیک امد سمتم
کامیار: تولدت مبارک عشقم
دریا: فکر کردم یادت نیست
کامیار: مگه میشه یادم بره تو کوکی منی
بچه ها امدن به سمتم
بچه ها: تولدت مبارک بیا شمع هارو فوت کن ک صد سال زنده باشی
کامیار: خب عشقم تولد ۱۹ سالگیت ارزو کن و فوت کن شمع هارو
بهرام: ارزو کن تا ماه دیگ خبر بارداریت بیاد
دریا:ببند عع بی تربیت
بهرام: حرف بدی نزدم ک
دریا: ساکت باشید میخوام ارزو کنم
همه ساکت شدن ک خندم گرفت
دریا: ارزو میکنم هممون همیشه شاد باشیم و کنار هم باشیم این تنها ارزومه ک میخوام
و بعد شمع هارو فوت کردم ک کامیار بغلم کرد
کامیار: حالا اصل کاری مونده کادو تولد
همه: اوووو
کامیار: کمند چشمای دریا رو ببند
کمند امد چشامو بست و دستمو گرفت
دریا: کجا داریم میریم؟
کامیار: بیا تو
مبینا: من دارم فیلم میگیرم خودتون درست کنید
کامیار دستمو گرفت و بعد چند دقیقه چشامو باز کردم
کامیار: اینم کادو تولدتتتتت
دریا: برام ماشین خریدی؟ این برای منه؟
کامیار: برای خود خودته
پریدم تو بغل کامیار ک لبامو بوسید
کمند: خدایا به ماهم از این شوهر ها بده
بهرام: الان کنارت هست با بله میتونی داشته باشی
کمند: برو بابا
رفتیم تو خونه ک اهنگ گذاشتن و شروع کردن به رقصیدن ک کامیار امد کنارم نشست
کامیار: خیلی دوست دارم خیلی
دریا:منم خیلی دوست دارم
بعد حرفمون گوشی کامیار زنگ زد ک ورداشتت
کامیار: اخه تو چقدر پرویی(باداد)
بچه ها اهنک قطع کردن و به سمت ما امدن
دریا: کی کو بزار تو بلندگو
زد تو بلند گو
صدا: بیا تو اتاق بیاا
دریا: کامیار کامیار کجا رفتی
به سمت در سالن رفتم ک برم تو حیاط با بدبدختی رسیدم دم در سالن در ک وا کردم برق ها روشن شد کنار صورتم بمب شادی(نمدونم میدونید منظورم چی یانه) و بعد فشه فشه هایی کنارم روشن شد
بچه ها: تولدت مبارکک تولدت مبارکک
دریا: ریدم دهنتون سکته کردم
کامیار با کیک امد سمتم
کامیار: تولدت مبارک عشقم
دریا: فکر کردم یادت نیست
کامیار: مگه میشه یادم بره تو کوکی منی
بچه ها امدن به سمتم
بچه ها: تولدت مبارک بیا شمع هارو فوت کن ک صد سال زنده باشی
کامیار: خب عشقم تولد ۱۹ سالگیت ارزو کن و فوت کن شمع هارو
بهرام: ارزو کن تا ماه دیگ خبر بارداریت بیاد
دریا:ببند عع بی تربیت
بهرام: حرف بدی نزدم ک
دریا: ساکت باشید میخوام ارزو کنم
همه ساکت شدن ک خندم گرفت
دریا: ارزو میکنم هممون همیشه شاد باشیم و کنار هم باشیم این تنها ارزومه ک میخوام
و بعد شمع هارو فوت کردم ک کامیار بغلم کرد
کامیار: حالا اصل کاری مونده کادو تولد
همه: اوووو
کامیار: کمند چشمای دریا رو ببند
کمند امد چشامو بست و دستمو گرفت
دریا: کجا داریم میریم؟
کامیار: بیا تو
مبینا: من دارم فیلم میگیرم خودتون درست کنید
کامیار دستمو گرفت و بعد چند دقیقه چشامو باز کردم
کامیار: اینم کادو تولدتتتتت
دریا: برام ماشین خریدی؟ این برای منه؟
کامیار: برای خود خودته
پریدم تو بغل کامیار ک لبامو بوسید
کمند: خدایا به ماهم از این شوهر ها بده
بهرام: الان کنارت هست با بله میتونی داشته باشی
کمند: برو بابا
رفتیم تو خونه ک اهنگ گذاشتن و شروع کردن به رقصیدن ک کامیار امد کنارم نشست
کامیار: خیلی دوست دارم خیلی
دریا:منم خیلی دوست دارم
بعد حرفمون گوشی کامیار زنگ زد ک ورداشتت
کامیار: اخه تو چقدر پرویی(باداد)
بچه ها اهنک قطع کردن و به سمت ما امدن
دریا: کی کو بزار تو بلندگو
زد تو بلند گو
۱۱.۳k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.