عشق خوناشامی من پارت ۴
عشق خوناشامی من پارت ۴
ویو ا/ت:
نگهبان در رو باز کرد که با دیدن جونگکوک تعجب کرد ولی سری به جونگکوک تعظیم کرد و به نگهبان های دیگه گفت زود باشین در ها رو باز کنین
نگهبان: سرورم لطفا بفرمایید
جونگکوک: ا/ت چرا خشکت زده بیا دیگه
ا/ت: عع.... باشع
جونگکوک: (خنده ریز) کیوت
رفتیم داخل پشمامممممم اینجا چقدر بزرگ و خوشگل بود همینجوری رفتیم که به در ورودی عمارت رسیدیم داخل شدیم که دیدم همهی خدمتکار ها به صف شدن و تعظیم گذاشتن و همگی گفتن: سرورم خوشحالیم که به عمارت برگشتین
جونگکوک: ممنون اجوما
یکدفعه دیدم یه زن مسن از بین اونا اومد بیرون انگار زن مهربونی بود از همون اول به دلم نشست
اجوما: بله پسرم
جونگکوک: لطفا به ا/ت یک اتاق خوب بدین و هرچی که لازم داشت بهش بدین
اجوما: (بخند) چشم
و بعد جونگکوک رفت و اجوما رو به من کرد و گفت:
اجوما: دخترم لطفا دنبالم بیا
ا/ت: چشم
از پله ها بالا رفتیم و یک مسیر رو طی کردیم که به یه اتاق رسیدیم اجوما در اتاق رو باز کرد و گفت:
اجوما: این اتاق تو همچی داخلش هست هر چیز دیگه ای هم که احتیاج داشتی میتونی به من بگی
ا/ت: ممنون چشم حتما
اجوما: خیلی خب پس من میرم تو هم بهتر یکم استراحت کنی
ا/ت: چشم ممنونم
و بعد اجوما رفت منم یه نگاه به اتاق انداختم اتاق خیلی خوشگلی بود خیلیم بزرگ بود واقعا از این همه چیز تعجب کردم یه کمد بود به سمتش رفتم و درس رو باز کردم
ا/ت: واییییییییییی خدا همچی داخلش هست
خیلی خسته بودم برای همین حوله رو برداشتم و به سمت حموم رفتم.......
اسلاید دوم و سوم : قصر جونگکوک
اسلاید چهارم : اتاق ا/ت
اسلاید پنجم: کمد ا/ت
ادامه دارد....
حمایت
ویو ا/ت:
نگهبان در رو باز کرد که با دیدن جونگکوک تعجب کرد ولی سری به جونگکوک تعظیم کرد و به نگهبان های دیگه گفت زود باشین در ها رو باز کنین
نگهبان: سرورم لطفا بفرمایید
جونگکوک: ا/ت چرا خشکت زده بیا دیگه
ا/ت: عع.... باشع
جونگکوک: (خنده ریز) کیوت
رفتیم داخل پشمامممممم اینجا چقدر بزرگ و خوشگل بود همینجوری رفتیم که به در ورودی عمارت رسیدیم داخل شدیم که دیدم همهی خدمتکار ها به صف شدن و تعظیم گذاشتن و همگی گفتن: سرورم خوشحالیم که به عمارت برگشتین
جونگکوک: ممنون اجوما
یکدفعه دیدم یه زن مسن از بین اونا اومد بیرون انگار زن مهربونی بود از همون اول به دلم نشست
اجوما: بله پسرم
جونگکوک: لطفا به ا/ت یک اتاق خوب بدین و هرچی که لازم داشت بهش بدین
اجوما: (بخند) چشم
و بعد جونگکوک رفت و اجوما رو به من کرد و گفت:
اجوما: دخترم لطفا دنبالم بیا
ا/ت: چشم
از پله ها بالا رفتیم و یک مسیر رو طی کردیم که به یه اتاق رسیدیم اجوما در اتاق رو باز کرد و گفت:
اجوما: این اتاق تو همچی داخلش هست هر چیز دیگه ای هم که احتیاج داشتی میتونی به من بگی
ا/ت: ممنون چشم حتما
اجوما: خیلی خب پس من میرم تو هم بهتر یکم استراحت کنی
ا/ت: چشم ممنونم
و بعد اجوما رفت منم یه نگاه به اتاق انداختم اتاق خیلی خوشگلی بود خیلیم بزرگ بود واقعا از این همه چیز تعجب کردم یه کمد بود به سمتش رفتم و درس رو باز کردم
ا/ت: واییییییییییی خدا همچی داخلش هست
خیلی خسته بودم برای همین حوله رو برداشتم و به سمت حموم رفتم.......
اسلاید دوم و سوم : قصر جونگکوک
اسلاید چهارم : اتاق ا/ت
اسلاید پنجم: کمد ا/ت
ادامه دارد....
حمایت
۲۸.۸k
۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.