فیک عاشقی p2
که در کلاس باز شد و معلم اومد داخل کلاس .
معلم: سلام بچه ها . صبحتون بخیر
بچه ها: صبح شماهم بخیر
معلم: خب امروز یک دانش آموز انتقالی داریم . بیا داخل پسرم .
راوی: بعد از گفتن حرف معلم یک پسر جوون و خوشتیپ وارد کلاس شد . همه دخترا داشتن باهم دیگه درمورد خوشتیپ و جذاب بودنش باهم صحبت میکردن .
اما ا/ت بازهم براش مهم نبود و فقط چشم به راه جینا بود که معلم گفت .
معلم: پسرم . لطفا خودتو معرفی کن .
پسره: سلام . اسم من جئون جنوگکوک هست . از آشنایی باهاتون خوشبختم .
راوی: بچه ها همه باهم گفتن خوش اومدی .
معلم: خوش اومدی پسرم. فعلا جای خالی نداریم و فکر کنم جینا هم نمیاد پس برو پیش ا/ت بشین .
جونگ کوک: ا/ت ؟؟
معلم : این دخترم(اشاره به ا/ت)
ا/ت ویو: همینطور چشم به راه بودم که معلم گفت همون پسره(از این به بعد میگم کوک . حوصله ندارم بنویسم جونگ کوک) اسمش چی بود؟ نمی دونم حالا بعدا ازش میپرسم .
امروزم باید مثل همیشه تنها باشم . ای بابا .
کوک ویو: ا/ت ؟ اسمش ا/ت پس . خیلی دختر خوشگلیه . برام جای تعجب داشت که چرا اون مثل بقیه دخترا نبود و چرا جذب من نشد ؟ اصلا حتی بهم نگاهم نکرد .
دختره نکبت.
راوی: کوک رفت و پیش ا/ت نشست . ا/ت هم جامدادی و کتابشو کشید اینورتر تا جا برای کوک باز باشه . اما سکوت بینشون بود . حتی بهم سلامم نکرده بودن .
همینطور به درس گوش میدادن که در زده شد و همه برگشتن سمت در . در باز شد و...
اینم از این پارت . ببخشید اگه کمه خسته بودم .
لطفا حمایت کنید و لایک کنید و کامنت بزارید و نظرتون رو درمورد فیکم بگید .
ممنون که خوندین❤️🙃
معلم: سلام بچه ها . صبحتون بخیر
بچه ها: صبح شماهم بخیر
معلم: خب امروز یک دانش آموز انتقالی داریم . بیا داخل پسرم .
راوی: بعد از گفتن حرف معلم یک پسر جوون و خوشتیپ وارد کلاس شد . همه دخترا داشتن باهم دیگه درمورد خوشتیپ و جذاب بودنش باهم صحبت میکردن .
اما ا/ت بازهم براش مهم نبود و فقط چشم به راه جینا بود که معلم گفت .
معلم: پسرم . لطفا خودتو معرفی کن .
پسره: سلام . اسم من جئون جنوگکوک هست . از آشنایی باهاتون خوشبختم .
راوی: بچه ها همه باهم گفتن خوش اومدی .
معلم: خوش اومدی پسرم. فعلا جای خالی نداریم و فکر کنم جینا هم نمیاد پس برو پیش ا/ت بشین .
جونگ کوک: ا/ت ؟؟
معلم : این دخترم(اشاره به ا/ت)
ا/ت ویو: همینطور چشم به راه بودم که معلم گفت همون پسره(از این به بعد میگم کوک . حوصله ندارم بنویسم جونگ کوک) اسمش چی بود؟ نمی دونم حالا بعدا ازش میپرسم .
امروزم باید مثل همیشه تنها باشم . ای بابا .
کوک ویو: ا/ت ؟ اسمش ا/ت پس . خیلی دختر خوشگلیه . برام جای تعجب داشت که چرا اون مثل بقیه دخترا نبود و چرا جذب من نشد ؟ اصلا حتی بهم نگاهم نکرد .
دختره نکبت.
راوی: کوک رفت و پیش ا/ت نشست . ا/ت هم جامدادی و کتابشو کشید اینورتر تا جا برای کوک باز باشه . اما سکوت بینشون بود . حتی بهم سلامم نکرده بودن .
همینطور به درس گوش میدادن که در زده شد و همه برگشتن سمت در . در باز شد و...
اینم از این پارت . ببخشید اگه کمه خسته بودم .
لطفا حمایت کنید و لایک کنید و کامنت بزارید و نظرتون رو درمورد فیکم بگید .
ممنون که خوندین❤️🙃
۲۰.۵k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.