ی..یونگی کجای؟؟

_ی..یونگی کجای؟؟
دییدی پشته بومه نفسه راحتی کشیدی
رفتی پیشش
_هواسرده سردت میشه
+یورجین،،من احساس میکنم نمیتونم مثله دوست پسرت رفتار کنم ،، ممنون که منو از اون جا فرار ی دادی و بهم یک مکان دادی که چند روزی توش بمونم ولی لطفن من گند میزنم به کارت ممکنه اونجا ابروت رو ببرم یا حالم دوباره بد بشه یا( بغلش کردی)
_تو..تو چته چرا انقدر نصبت به خودت بد فکر میکنی چرا به کسی نمیگی چه اتفاقی افتاده
اونم اروم بغلت کرد
ازش جدا شدی
_بب..خشید دوباره کاره احمقانه ای انجام دادم
+چرا بغض کردی ؟؟
_م..من هق
+ببخشید اگه ناراحتت کردم
_نه...نه اشکالی نداره هق
+خیله خوب باشه قول میدم باهات میام
حالا گریه نکن
_..هق
+عاممم....میخای برات گیتار بزنم
_و..واقعن؟
+اهم گیتارتو بیار
رفتی گیتارتو اوردی
+عاممم زیاد بلد نیسم اوکی
_پس میخای بهت یاد بدم،،،،
خوب ببین باید.......
بهش یاد دادی ،قیافه ی پوکر و سردش از بین رفته بود تبدیل شده بود به یک پیشی کیوت

_واو خیلی زور یاد گرفتی
+ممنون ،،،خوب پس فردا مهمونی درسته؟
_اره فردا شب پارتیه بعدش ازدستم نجات پیدا میکنی
+خوبه بلخره خلاص میشم
_خیلی ادمه رومخیم؟؟
+وختای که مثله روان شناسا حرف میزنی رومخ میشی
_خنده ریز)خوبب بعد تموم شدن معالمه مون برمیگردی پیشه خونوادت؟....

پارت ۱۰