حانیه جان تسلیت 😞🖤
امروز دوستم (حانیه ) فوت کرد .
داشتیم با هم چت میکردیم ... برادرش فالگوش پشت اتاقش وایستاد .... حانیه هم فهمید و رفت گوشی بردارش رو برداشت ...رفت تو واتساپش تا شماره خودشو بلاک کنه به دلایلی خصوصی ....
و رفت تو واتساپش ... رفت چت برادرش با یکی از دوستای خودش رو دید .... دوست دختر داداشش بهترین دوست من و حانیه بود ...
بعد رفت به داداشش گفت ... و داداشش با چاقو زدش ... حانیه مامانش تو بچگی مرده بود ...
من زنگ زدم به باباش ... چون دیدم خودش گوشیشو جواب نمیده ... نگرانش شدم ... باباش بیرون بود ... وقتی بهش گفتم اونم نگران حانیه شد و اومد خونه ...دید داداش حانیه با چاقو زدتش ...بعد سریع زنگ زد به اورژانس ... هنوز گوشی دستش بود و من داشتم میشنیدم ... و وقتی که شنیدم حانیه چاقو خورده ... اومدم خونشون ... تا اخر لحظات کنارش بودم ... ولی فوت کرد ... داداشش هم از خونه فرار کرد ... و من دیگه محل مرجان (همون دوست من و حانیه که با داداش حانیه رل زده بود ) نذاشتم ... امروز صبح ساعت 8 فوت کرد ... هیچوقت داداش حانیه رو نمیبخشم 😞😞🖤🖤🖤
داشتیم با هم چت میکردیم ... برادرش فالگوش پشت اتاقش وایستاد .... حانیه هم فهمید و رفت گوشی بردارش رو برداشت ...رفت تو واتساپش تا شماره خودشو بلاک کنه به دلایلی خصوصی ....
و رفت تو واتساپش ... رفت چت برادرش با یکی از دوستای خودش رو دید .... دوست دختر داداشش بهترین دوست من و حانیه بود ...
بعد رفت به داداشش گفت ... و داداشش با چاقو زدش ... حانیه مامانش تو بچگی مرده بود ...
من زنگ زدم به باباش ... چون دیدم خودش گوشیشو جواب نمیده ... نگرانش شدم ... باباش بیرون بود ... وقتی بهش گفتم اونم نگران حانیه شد و اومد خونه ...دید داداش حانیه با چاقو زدتش ...بعد سریع زنگ زد به اورژانس ... هنوز گوشی دستش بود و من داشتم میشنیدم ... و وقتی که شنیدم حانیه چاقو خورده ... اومدم خونشون ... تا اخر لحظات کنارش بودم ... ولی فوت کرد ... داداشش هم از خونه فرار کرد ... و من دیگه محل مرجان (همون دوست من و حانیه که با داداش حانیه رل زده بود ) نذاشتم ... امروز صبح ساعت 8 فوت کرد ... هیچوقت داداش حانیه رو نمیبخشم 😞😞🖤🖤🖤
۵.۲k
۰۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.