پارت ۴
پارت ۴
ماه خونین
فلش بک :
پسرک داشت به رود خونه نگاه میکرد و با خود زمزمه میکرد
پسرک : یه روز انتقام میگیرم بهتون نشون میدم از همتون متنفرم .....
.....:کمک میخوای ؟
پسرک با تعجب به اطراف خود نگاه میکرد
که ناگهان دختری با موهای سفید چشمانی چون آسمان آبی صورتی زیبا رو به رو شد
پسرک :به تو چه !!!
دختر :آخه عصبانی هستی اگر کمک میخوای من کمکت میکنم ...
حتی میتونم باهات دوست بشم ☺️
بعد لبخند زیبای زد
دختر :اسمت چیه ؟؟
پسرک :اگر بدونی کی هستم از من فرار میکنی .
دختر : اشکال نداره 😊
پسرک : من ریومن سوکونا هستم .
دختر : پس از خاندان ریومن هستی برای همین ازت انرژی نفرینی زیادی داری
پسرک :من خودم رو معرفی کردم حالا تو بکن
دختر : من ...کیکو گوجو هستم از دیدنت خوشحالم🤗
پایان فلش بک
از زبان سوکونا :
نه این امکان نداره
خیلی شبیه هم هستند
شاید تناسخ پیدا کرده
نه اون ساکیکو من نیست
شاید اون خودش باشه
لبخندش درست شبیه اونه
........
ماه خونین
فلش بک :
پسرک داشت به رود خونه نگاه میکرد و با خود زمزمه میکرد
پسرک : یه روز انتقام میگیرم بهتون نشون میدم از همتون متنفرم .....
.....:کمک میخوای ؟
پسرک با تعجب به اطراف خود نگاه میکرد
که ناگهان دختری با موهای سفید چشمانی چون آسمان آبی صورتی زیبا رو به رو شد
پسرک :به تو چه !!!
دختر :آخه عصبانی هستی اگر کمک میخوای من کمکت میکنم ...
حتی میتونم باهات دوست بشم ☺️
بعد لبخند زیبای زد
دختر :اسمت چیه ؟؟
پسرک :اگر بدونی کی هستم از من فرار میکنی .
دختر : اشکال نداره 😊
پسرک : من ریومن سوکونا هستم .
دختر : پس از خاندان ریومن هستی برای همین ازت انرژی نفرینی زیادی داری
پسرک :من خودم رو معرفی کردم حالا تو بکن
دختر : من ...کیکو گوجو هستم از دیدنت خوشحالم🤗
پایان فلش بک
از زبان سوکونا :
نه این امکان نداره
خیلی شبیه هم هستند
شاید تناسخ پیدا کرده
نه اون ساکیکو من نیست
شاید اون خودش باشه
لبخندش درست شبیه اونه
........
۳.۷k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.