The world of the police and mafia
The world of the police and mafia
پارت ¹¹
یه هفته بعد
ویو رائون
یه هفته ازون اتفاق گذشت، برای جبران کردن و اروم کردن وجدانم اونو به زور مجبور کردم که یه شب شام مهمون من باشه، اولش واکنش خوبی نشون نداد ولی راضی شد و گفت امشب وقت خوبیه، قرارمون ساعت ۸ یه رستوران گرون قیمت تو خیابون .... بود، از شرکت بیرون زدم و به سمت خونه حرکت کردم، وقتی کاری که کردمو به تهیونگ گفتم خندش گرفته بود که من چطور تونستم به یه مافیا چاقو بزنم، و بهشم درمورد قرار امشب گفتم و خودش تاییدش کرد ولی گفت خیلی مواظب باشم، دروغ چرا ازش خوشم اومده، مسخرس که تو جاسوس یکی باشی که دوسش داشته باشی
۲ ساعت بعد
یه دوش کوچیک یه میکاپ و لباس پوشیدن مگه چقد زمان میبره که فقط ده دقیقه وقت دارم، اه همیشه دیر میکنم
پرش زمانی رستوران
ماشینمو توی پارکینگ رستوران پارک کردم و وارد رستوران شدم، چشمم دنبال جئون بود، بله، دیدمش مثل همیشه با ابهت زیاد ولی با استایل متفاوت روی صندلی نشسته و سرش تو گوشیه گرون قیمتشه، همش با کت و شلوار دیدمش و تاحالا با لباس کلاسیک و غیر رسمی ندیده بودمش، استایلش جذابیت چهرشو چند برابر کرده بود، سمت میز رفتم یه سلام اروم کردم
ویو جونگکوک
سرم تو گوشی بود ولی حواسم به کاری که میکنم نبود و همش فکرم درگیر رائون بود، اون دختر واقعا از موقعی که اومده تو این شرکت کل حواس منو پرت خودش کرده، راستش ازینکه بهم این پیشنهادو داد ناراحت نشدم و بی چون و چرا قبول کردم، با صدای کسی که فهمیدم خودشه سرمو بالا آوردم، ا.اون واقعا فوقالعاده بود، میتونم بگم محو چهرش بودم و زبانم قاصر شده بود برای گفتن حرفی یا کلامی.....
(استایل اول رائون)
(استایل دوم جونگکوک)
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
________________________________________
پارت ¹¹
یه هفته بعد
ویو رائون
یه هفته ازون اتفاق گذشت، برای جبران کردن و اروم کردن وجدانم اونو به زور مجبور کردم که یه شب شام مهمون من باشه، اولش واکنش خوبی نشون نداد ولی راضی شد و گفت امشب وقت خوبیه، قرارمون ساعت ۸ یه رستوران گرون قیمت تو خیابون .... بود، از شرکت بیرون زدم و به سمت خونه حرکت کردم، وقتی کاری که کردمو به تهیونگ گفتم خندش گرفته بود که من چطور تونستم به یه مافیا چاقو بزنم، و بهشم درمورد قرار امشب گفتم و خودش تاییدش کرد ولی گفت خیلی مواظب باشم، دروغ چرا ازش خوشم اومده، مسخرس که تو جاسوس یکی باشی که دوسش داشته باشی
۲ ساعت بعد
یه دوش کوچیک یه میکاپ و لباس پوشیدن مگه چقد زمان میبره که فقط ده دقیقه وقت دارم، اه همیشه دیر میکنم
پرش زمانی رستوران
ماشینمو توی پارکینگ رستوران پارک کردم و وارد رستوران شدم، چشمم دنبال جئون بود، بله، دیدمش مثل همیشه با ابهت زیاد ولی با استایل متفاوت روی صندلی نشسته و سرش تو گوشیه گرون قیمتشه، همش با کت و شلوار دیدمش و تاحالا با لباس کلاسیک و غیر رسمی ندیده بودمش، استایلش جذابیت چهرشو چند برابر کرده بود، سمت میز رفتم یه سلام اروم کردم
ویو جونگکوک
سرم تو گوشی بود ولی حواسم به کاری که میکنم نبود و همش فکرم درگیر رائون بود، اون دختر واقعا از موقعی که اومده تو این شرکت کل حواس منو پرت خودش کرده، راستش ازینکه بهم این پیشنهادو داد ناراحت نشدم و بی چون و چرا قبول کردم، با صدای کسی که فهمیدم خودشه سرمو بالا آوردم، ا.اون واقعا فوقالعاده بود، میتونم بگم محو چهرش بودم و زبانم قاصر شده بود برای گفتن حرفی یا کلامی.....
(استایل اول رائون)
(استایل دوم جونگکوک)
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
________________________________________
۵.۴k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.