𝖠𝗉𝗂𝗌𝖼𝖺𝗋 𝖵𝖾𝗇𝗈𝗆
𝖠𝗉𝗂𝗌𝖼𝖺𝗋 𝖵𝖾𝗇𝗈𝗆
```part 1```
کوک:ممنون هیونگ
نامجون:کمکی دیگه ای خواستی روم حساب کن
کوک:نه فقط اطلاعات مونده که از جیهوپ هیونگ میگیرم
نامجون:موفق باشی جئون
خنده ای میکنم و با محکم زدن دستامون بهم از دفتر بیرون میرم،مین دیگه هیچ شانسی نداشت در مقابل نقشه ام
فقط باید یه سر میرفتم به ازمایشگاه
به بدنم کش و قوسی دادم و به سمت دفترم رفتم
با باز کردن در وارد دفتر میشم و کراواتمو شل میکنم
کوک: لعنتی حس میکنم با این کراوات خفه میشم
خودمو روی مبل پرت میکنم و گوشیمو بر میدارم،توی مسیجام میرم و به هوپی تکس میدم:
"سلام هیونگ
کارارو انجام دادیم و امروز با جیمین میریم به ازمایشگاه،اطلاعات از سازمان مین میخوام،درش میاری؟"
گوشی رو روی کاناپه پرت میکنم و با دستام سرمو ماساژ میدم
با صدای نوتیف به گوشی نگاه میکنم و به نوتیف جیهوپ خیره میشم:اوکیه کوکی،حواست باشه امروز توی ازمایشگاه اتفاق عجیبی افتاده
تعجب میکنم،احتمالا داروی جدیدی تولید کردن
پوفی میکشم و با برداشتن سوئیچ از دفتر خارج میشم
★"★
جیمین:امروز جیهوپ خبر خوبی نداد ها
کوک:داری بخاطر اون نوتیفش میگی که گفت اتفاق عجیب افتاده؟
جیمین:به توهم گفت؟
ابروهام بالا میپره:فکر نمیکردم مهم باشه
جیمین:فکر کنم ویروس جدید اومده
با صدای تیکی در آسانسور باز شد
جیمین:فقط بیا بریم ببینیم چه اتفاقی افتاده که دارم میمیرم از کنجکاوی
خنده ای میکنم و به سمت پله برقی میرم
با دیدن چندتا دانشمند لبخندی میزنم و سری تکون میدم،دانشمندا با دیدنم ادای احترام میکنن و خم میشن
کوک:عصر بخیر اقایون
سالن رو دور میزنم و به سمت اتاق ازمایش ویروس میرم
جیمین:اینجا خیلی بزرگه
کوک:حرف جدید بگو،هرموقع که میایم همینو میگی
جیمین چشماشو توی کاسه چرخوند و به جلوتر از من حرکت کرد
با وارد شدنمون توی اتاق نگاه اقای وونهو به سمت من اومد:اوه اقای جئون به موقع اومدید
کوک:چیشده؟
وونهو:فکر کنم ویروسی جدید پیدا شده
با تعجب به سمت موجود سیاه رنگ داخل شیشه خیره میشم
وونهو:فکر میکردیم باید حتما ویروس باشه،چون وقتی پیداش کردیم دیدیم مردم رو گرفتار میکنه
کوک:عجیبه،خب بچه هارو فرستادی برای تحقیق؟
وونهو:بله،دارن راجبش تحقیق میکنن،ولی بازم چیزی ازین موجود سر در نمیاریم
دوباره به اون ویروس نگاه میکنم
اونها اونو داخل شیشه گذاشتن که اون شیشه دقیقا وسط به شیشه ی بزرگ تره،و همه دور این جمع شدن و تماشاش میکردن
هرکی یک چیزی میگفت،یکی میگفت اون ویروسه،یکی میگفت اون ماووراییه و...
کوک:تحقیق درموردش باشه فردا،امروز استراحت کنید،کارتون عالی بود
وونهو:ممنون رئیس
★"★
اینم پارت یک خدمت شما
شرایط:
like 20
comment: 10
View: 1/k
شایدم فردا به مناسبت یلدا یه پارت هدیه بدم(بدون شرط)
```part 1```
کوک:ممنون هیونگ
نامجون:کمکی دیگه ای خواستی روم حساب کن
کوک:نه فقط اطلاعات مونده که از جیهوپ هیونگ میگیرم
نامجون:موفق باشی جئون
خنده ای میکنم و با محکم زدن دستامون بهم از دفتر بیرون میرم،مین دیگه هیچ شانسی نداشت در مقابل نقشه ام
فقط باید یه سر میرفتم به ازمایشگاه
به بدنم کش و قوسی دادم و به سمت دفترم رفتم
با باز کردن در وارد دفتر میشم و کراواتمو شل میکنم
کوک: لعنتی حس میکنم با این کراوات خفه میشم
خودمو روی مبل پرت میکنم و گوشیمو بر میدارم،توی مسیجام میرم و به هوپی تکس میدم:
"سلام هیونگ
کارارو انجام دادیم و امروز با جیمین میریم به ازمایشگاه،اطلاعات از سازمان مین میخوام،درش میاری؟"
گوشی رو روی کاناپه پرت میکنم و با دستام سرمو ماساژ میدم
با صدای نوتیف به گوشی نگاه میکنم و به نوتیف جیهوپ خیره میشم:اوکیه کوکی،حواست باشه امروز توی ازمایشگاه اتفاق عجیبی افتاده
تعجب میکنم،احتمالا داروی جدیدی تولید کردن
پوفی میکشم و با برداشتن سوئیچ از دفتر خارج میشم
★"★
جیمین:امروز جیهوپ خبر خوبی نداد ها
کوک:داری بخاطر اون نوتیفش میگی که گفت اتفاق عجیب افتاده؟
جیمین:به توهم گفت؟
ابروهام بالا میپره:فکر نمیکردم مهم باشه
جیمین:فکر کنم ویروس جدید اومده
با صدای تیکی در آسانسور باز شد
جیمین:فقط بیا بریم ببینیم چه اتفاقی افتاده که دارم میمیرم از کنجکاوی
خنده ای میکنم و به سمت پله برقی میرم
با دیدن چندتا دانشمند لبخندی میزنم و سری تکون میدم،دانشمندا با دیدنم ادای احترام میکنن و خم میشن
کوک:عصر بخیر اقایون
سالن رو دور میزنم و به سمت اتاق ازمایش ویروس میرم
جیمین:اینجا خیلی بزرگه
کوک:حرف جدید بگو،هرموقع که میایم همینو میگی
جیمین چشماشو توی کاسه چرخوند و به جلوتر از من حرکت کرد
با وارد شدنمون توی اتاق نگاه اقای وونهو به سمت من اومد:اوه اقای جئون به موقع اومدید
کوک:چیشده؟
وونهو:فکر کنم ویروسی جدید پیدا شده
با تعجب به سمت موجود سیاه رنگ داخل شیشه خیره میشم
وونهو:فکر میکردیم باید حتما ویروس باشه،چون وقتی پیداش کردیم دیدیم مردم رو گرفتار میکنه
کوک:عجیبه،خب بچه هارو فرستادی برای تحقیق؟
وونهو:بله،دارن راجبش تحقیق میکنن،ولی بازم چیزی ازین موجود سر در نمیاریم
دوباره به اون ویروس نگاه میکنم
اونها اونو داخل شیشه گذاشتن که اون شیشه دقیقا وسط به شیشه ی بزرگ تره،و همه دور این جمع شدن و تماشاش میکردن
هرکی یک چیزی میگفت،یکی میگفت اون ویروسه،یکی میگفت اون ماووراییه و...
کوک:تحقیق درموردش باشه فردا،امروز استراحت کنید،کارتون عالی بود
وونهو:ممنون رئیس
★"★
اینم پارت یک خدمت شما
شرایط:
like 20
comment: 10
View: 1/k
شایدم فردا به مناسبت یلدا یه پارت هدیه بدم(بدون شرط)
۱۴۷
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.