کوچولوی خجالتی
کوچولوی خجالتی
پارت4
همه رفتن تو اتاق *
چیفیو :باجی سان میاین بریم بیرون
باجی آمد و آرام گونه چیفیو رو ناز می کرد
باجی :معلومه که میام پیشی کوچولو
مایکی :آره روز خوبی برای بیرون رفتن
دراکن :مایکی، تاکمیچی، میتسویا میشه یک دقیقه بیاین
مایکی :هااا
دراکن :نظرتون چیه وقتی باجی و چیفیو رفتن بیرون دنبالشون بریم و اذیتشون کنیم
مایکی :اممم فکر خوبیه
تاکمیچی :فکر نمیکنید باجی کون و چیفیو ناراحت بشن
دراکن :نه بابا
باجی:اوی ما رفتیم
چیفیو :بچهها خداحافظ
همه :خداحافظ
باجی و چیفیو رفتن *
چیفیو :باجی سان من گشنمه
باجی :آخی پیشیی کوچولوی من گشنش
چیفیو /......... /
باجی و چیفیو رفتن رستوران *
بعد از خوردن غذا *
دراکن :وقتشه اذیتشون کنیم
میتسویا :مطمئن بد تمام میشه
باجی و چیفیو از رستوران آمدن بیرون*
رفتن به سمت پارک *
دراکن و بقیه آرام پشت سرشون امدن*
دراکن :چی.... چیفیو..... چیفیو
چیفیو :ب... باجی... سان صدای چی میاد من میترسم
چیفیو بازوی باجی رو گرفت *
باجی :نگران نباش پیشی کوچولوی من
من حواسم بهت هست
چیفیو :/………… /
باجی :تو کی هستی اسم چیفیو رو از کجا میدونی؟
بعد از چند دقیقه دراکن و میتسویا و مایکی و تاکمیچی از پشت دیوار آمدن بیرون*
چیفیو ب... بچهها
باجی :کار شما بود
دراکن با خنده *
دراکن :آره کار مابود
چیفیو با داد*
چیفیو :چرا اینکار را کردید فقط میخواستید منو اذیت کنید میدونستید من از اینجور کار ها میترسم چراااااااا
دراکن :چ.. چیفیو آرام باش ما فقط داشتیم شوخی میکردیم
پارت4
همه رفتن تو اتاق *
چیفیو :باجی سان میاین بریم بیرون
باجی آمد و آرام گونه چیفیو رو ناز می کرد
باجی :معلومه که میام پیشی کوچولو
مایکی :آره روز خوبی برای بیرون رفتن
دراکن :مایکی، تاکمیچی، میتسویا میشه یک دقیقه بیاین
مایکی :هااا
دراکن :نظرتون چیه وقتی باجی و چیفیو رفتن بیرون دنبالشون بریم و اذیتشون کنیم
مایکی :اممم فکر خوبیه
تاکمیچی :فکر نمیکنید باجی کون و چیفیو ناراحت بشن
دراکن :نه بابا
باجی:اوی ما رفتیم
چیفیو :بچهها خداحافظ
همه :خداحافظ
باجی و چیفیو رفتن *
چیفیو :باجی سان من گشنمه
باجی :آخی پیشیی کوچولوی من گشنش
چیفیو /......... /
باجی و چیفیو رفتن رستوران *
بعد از خوردن غذا *
دراکن :وقتشه اذیتشون کنیم
میتسویا :مطمئن بد تمام میشه
باجی و چیفیو از رستوران آمدن بیرون*
رفتن به سمت پارک *
دراکن و بقیه آرام پشت سرشون امدن*
دراکن :چی.... چیفیو..... چیفیو
چیفیو :ب... باجی... سان صدای چی میاد من میترسم
چیفیو بازوی باجی رو گرفت *
باجی :نگران نباش پیشی کوچولوی من
من حواسم بهت هست
چیفیو :/………… /
باجی :تو کی هستی اسم چیفیو رو از کجا میدونی؟
بعد از چند دقیقه دراکن و میتسویا و مایکی و تاکمیچی از پشت دیوار آمدن بیرون*
چیفیو ب... بچهها
باجی :کار شما بود
دراکن با خنده *
دراکن :آره کار مابود
چیفیو با داد*
چیفیو :چرا اینکار را کردید فقط میخواستید منو اذیت کنید میدونستید من از اینجور کار ها میترسم چراااااااا
دراکن :چ.. چیفیو آرام باش ما فقط داشتیم شوخی میکردیم
۶۴۸
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.