^DO ON^A!
^DO_ON^A!
PART4
تابع قوانین ویسگون تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
ــــــــــــــــــــ
:درست مثل تو
چان: بنظرم بریم خوابگاه و شما دوتا انقدر دعوا نکنید
با لرزش شلوارش گوشیشو از توی جیبش در اورد و صفحشو روشن کرد
~:دختره ی هرزه فقط یه بار دیگه بیا خونه اون وقت بهت میگم
~:کدوم قبرستونی رفتی
~:زیر خواب شدی؟
~:فقط جرعت داری پاتو بزار توی اون خونه
~:اون فلیکس گور به گورییی کجاستتتت
~:چقدر شاخ شدین عوضیا
~:انقدر سین نکن
~:کاری نکن بیام سراغت
ترس بدی به جون دختر افتاد بازم سرو کله اش پیدا شده بوده بازم پیامای تهدید آمیز پدرش یا البته هیولا
دستی که روی شونش نشست باعث شد ریشه افکاراتش پاره بشه
÷:دونا چیزی شده؟
_:آ چی نه همه چی اوکیه *لبخند فیکی میزنه*
÷:ولی رنگ صورتت اینو نمیگه ببینم نکنه بازم اون عوضی تهدیدت....
چان نزاشت ادامه ی حرفشو بزنه و گفت: کی تهدیدش کرده
_:هیچکس نبود دخترا بودن
چان: معمولن نباید تا الان گروهو ترک کرده باشی
_ : ترک میکنم یادم رفته بود
همه از کمپانی بیرون رفتن و به سمت خوابگاه حرکت کردند
نیم ساعت بعد
ماشین جلوی در خوابگاه ایستاد
لینو: به به دونا به دیوونه خونه خوش اومدی
چان رمز درو میزنه و درو از چارچوب فاصله میده
سونگمین:یک دو سه حملهه
طی یک ثانیه رفت توی اتاقش
_:اینهمه سرعتشو نمیتونم
چان: خب وقت نشون دادن اتاقته خانوم لی
چان: عه هیونجین تو کی اومدی توی اتاق
_: چی
_: من با این هم اتاقیم
چان: هرکاری کردم سونگمین از اتاق فلیکس نقل مکان نکرد
دونا نفسشو کلافه بیرون داد
_: باشه اشکال نداره
چان سری تکون داد و از اتاق بیرون رفت
دونا لباساشو توی کمد چیند بعدش به سمت حموم رفت
حدود یک ربع توی حموم موند و بعد از اینکه کارش تموم شد از حموم بیرون اومد
درحالی که داشت موهاشو خشک میکرد گوشش شروع به سوت کشیدن کرد
_ :نه دوباره نه
انگار توی سرش میخ میکوبیدن برای یه لحظه هیچی نمیشنید دستاشو گذاشت روی گوشاش
_ : ولم کن لطفاااا.....لطفا....ولم کن
=:دونا خوبی
جوابی نمیگیره
=: دوناااا
در حموم رو باز کرد و با جسم دونا مواجه شد که روی زمین افتاده...........
برای اینکه تصور بهتری داشته باشین اسلاید دو حالت دونا رو گذاشتم فقط روی زمین افتادنش نبود
............
PART4
تابع قوانین ویسگون تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
ــــــــــــــــــــ
:درست مثل تو
چان: بنظرم بریم خوابگاه و شما دوتا انقدر دعوا نکنید
با لرزش شلوارش گوشیشو از توی جیبش در اورد و صفحشو روشن کرد
~:دختره ی هرزه فقط یه بار دیگه بیا خونه اون وقت بهت میگم
~:کدوم قبرستونی رفتی
~:زیر خواب شدی؟
~:فقط جرعت داری پاتو بزار توی اون خونه
~:اون فلیکس گور به گورییی کجاستتتت
~:چقدر شاخ شدین عوضیا
~:انقدر سین نکن
~:کاری نکن بیام سراغت
ترس بدی به جون دختر افتاد بازم سرو کله اش پیدا شده بوده بازم پیامای تهدید آمیز پدرش یا البته هیولا
دستی که روی شونش نشست باعث شد ریشه افکاراتش پاره بشه
÷:دونا چیزی شده؟
_:آ چی نه همه چی اوکیه *لبخند فیکی میزنه*
÷:ولی رنگ صورتت اینو نمیگه ببینم نکنه بازم اون عوضی تهدیدت....
چان نزاشت ادامه ی حرفشو بزنه و گفت: کی تهدیدش کرده
_:هیچکس نبود دخترا بودن
چان: معمولن نباید تا الان گروهو ترک کرده باشی
_ : ترک میکنم یادم رفته بود
همه از کمپانی بیرون رفتن و به سمت خوابگاه حرکت کردند
نیم ساعت بعد
ماشین جلوی در خوابگاه ایستاد
لینو: به به دونا به دیوونه خونه خوش اومدی
چان رمز درو میزنه و درو از چارچوب فاصله میده
سونگمین:یک دو سه حملهه
طی یک ثانیه رفت توی اتاقش
_:اینهمه سرعتشو نمیتونم
چان: خب وقت نشون دادن اتاقته خانوم لی
چان: عه هیونجین تو کی اومدی توی اتاق
_: چی
_: من با این هم اتاقیم
چان: هرکاری کردم سونگمین از اتاق فلیکس نقل مکان نکرد
دونا نفسشو کلافه بیرون داد
_: باشه اشکال نداره
چان سری تکون داد و از اتاق بیرون رفت
دونا لباساشو توی کمد چیند بعدش به سمت حموم رفت
حدود یک ربع توی حموم موند و بعد از اینکه کارش تموم شد از حموم بیرون اومد
درحالی که داشت موهاشو خشک میکرد گوشش شروع به سوت کشیدن کرد
_ :نه دوباره نه
انگار توی سرش میخ میکوبیدن برای یه لحظه هیچی نمیشنید دستاشو گذاشت روی گوشاش
_ : ولم کن لطفاااا.....لطفا....ولم کن
=:دونا خوبی
جوابی نمیگیره
=: دوناااا
در حموم رو باز کرد و با جسم دونا مواجه شد که روی زمین افتاده...........
برای اینکه تصور بهتری داشته باشین اسلاید دو حالت دونا رو گذاشتم فقط روی زمین افتادنش نبود
............
۷۴۶
۱۷ شهریور ۱۴۰۳