(ننفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۸
(ننفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۸
ویو ا/ت :
چشمامو با چشم بند بست
از کشوی کنار تخت یه چند تا وسیله در اورد
دستامو با دستبند به تاج تخت بست
پاهامو هم با یه چیزی که مثل
دستبند بود بست که یه میله به دستبند ها بسته بود که سایز باز بودن پاهام رو تنظیم میکرد
هوسوک: ...
ا/ت : با حس سوزن توی دستم داد زدم :
هعی داری چیکار میکنی
کارتو بکن ولم کن دیگه میخای بکشیم
هوسوک : هیشش بابا چقدر جیغ جیغ میکنی
نکنه میخایی وقتی از اینجا رفتی
با شکم پر بری
بچه بدون پدر میخای بزرگ کنی؟
ا/ت :............
وای خداا معلوم بود این کارشه ها چه چیزایی داره
یهو اومد نشست بین پاهام
میله رو از هم باز تر کرد که پاهام خیلی باز شد
که جیغم رفت هوا
هوسوک : ههه هنوز شروع نکردم هرزه کوچولو
.....
ا/ت : با دستاش داشت
رون پاهامو میمالوند و گاهی مارک های دردناکی روش میزد
رفت سراغ پو*صیم و هعی میمالوند
ا/ت : انقدر گریه کرده بودم که تموم چشم بند خیس شده بود
هوسوک : اه چقدر گریه میکنی حالا انگار بار اولته
ا/ت : من بار اولمه آشغال
هوسوک : به من میگی آشغال
* و فورا داخل ا/ت کرد
ا/ت : لبامو محکم روی هم گذاشتم تا ناله هام در نیاد
تا فک نکنه منم مثل اون هرزه هایی هستم که هرشب زیرشن
ولی چرا من
عایی چقدر درد داره
چشم بند کامل خیس بود و از کنارش اشکام سرازیر میشد
ولی چرا ...... چرا انقدر گرمهه
نههه دارم تحریک میشم
ناخودآگاه دهنم باز شد و یه ناله کردم که فورن بستم دهنم رو
ا/ت : عاحح
هوسوک : خوبه ... برام ناله کن
تند تند توم ضربه میزد
که با سوزش توی دلم جیغ بلندی کشیدم
هوسوک /
با مایع قرمز رنگی که از
وسط پاهاش اومد بیرون سریع کشیدم بیرون ازش
ا/ت : عاییییی
هوسوک : ... تو.. تو باکره بودی
ا/ت :بودمممممم
اما به دست توی عوضی از دست دادمش آشغال ازت متنفرممم
ازت متنفرممممممممممم عوضییی(با گریه)
.....
بلند شد و چشم و دست و پاهامو باز کرد حوله ی سیاهشو پوشید و از اتاق رفت بیرون
چطور بود ؟
ببخشید اگه بد بود بار اول اسمات نوشتم دیگه
حمایتا ؟
ویو ا/ت :
چشمامو با چشم بند بست
از کشوی کنار تخت یه چند تا وسیله در اورد
دستامو با دستبند به تاج تخت بست
پاهامو هم با یه چیزی که مثل
دستبند بود بست که یه میله به دستبند ها بسته بود که سایز باز بودن پاهام رو تنظیم میکرد
هوسوک: ...
ا/ت : با حس سوزن توی دستم داد زدم :
هعی داری چیکار میکنی
کارتو بکن ولم کن دیگه میخای بکشیم
هوسوک : هیشش بابا چقدر جیغ جیغ میکنی
نکنه میخایی وقتی از اینجا رفتی
با شکم پر بری
بچه بدون پدر میخای بزرگ کنی؟
ا/ت :............
وای خداا معلوم بود این کارشه ها چه چیزایی داره
یهو اومد نشست بین پاهام
میله رو از هم باز تر کرد که پاهام خیلی باز شد
که جیغم رفت هوا
هوسوک : ههه هنوز شروع نکردم هرزه کوچولو
.....
ا/ت : با دستاش داشت
رون پاهامو میمالوند و گاهی مارک های دردناکی روش میزد
رفت سراغ پو*صیم و هعی میمالوند
ا/ت : انقدر گریه کرده بودم که تموم چشم بند خیس شده بود
هوسوک : اه چقدر گریه میکنی حالا انگار بار اولته
ا/ت : من بار اولمه آشغال
هوسوک : به من میگی آشغال
* و فورا داخل ا/ت کرد
ا/ت : لبامو محکم روی هم گذاشتم تا ناله هام در نیاد
تا فک نکنه منم مثل اون هرزه هایی هستم که هرشب زیرشن
ولی چرا من
عایی چقدر درد داره
چشم بند کامل خیس بود و از کنارش اشکام سرازیر میشد
ولی چرا ...... چرا انقدر گرمهه
نههه دارم تحریک میشم
ناخودآگاه دهنم باز شد و یه ناله کردم که فورن بستم دهنم رو
ا/ت : عاحح
هوسوک : خوبه ... برام ناله کن
تند تند توم ضربه میزد
که با سوزش توی دلم جیغ بلندی کشیدم
هوسوک /
با مایع قرمز رنگی که از
وسط پاهاش اومد بیرون سریع کشیدم بیرون ازش
ا/ت : عاییییی
هوسوک : ... تو.. تو باکره بودی
ا/ت :بودمممممم
اما به دست توی عوضی از دست دادمش آشغال ازت متنفرممم
ازت متنفرممممممممممم عوضییی(با گریه)
.....
بلند شد و چشم و دست و پاهامو باز کرد حوله ی سیاهشو پوشید و از اتاق رفت بیرون
چطور بود ؟
ببخشید اگه بد بود بار اول اسمات نوشتم دیگه
حمایتا ؟
۱۹.۷k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.