تک پارتی از تهیونگی
ویو ا.ت
توی خیابون خلوت دست تو دست راه میرفتیم ...بغض بدی توی گلوم بود و برای نشکستنش هرکاری میکردم...یهو اشکام شروع ب ریختن کردو هق هق هام کل خیابونو پر کرده بود...تهیونگ خیلی نگران ب سمتم برگشت
-ا..ا.ت حالت خوبه؟چرا گریه میکنی عزیزم
+هق تهیونگ هق...نیم ساعت دیگه هق...همه چی تموم میشه...
-نه نه اینطور نیس بیبی ت زنده میمونی ...ت ب من قول دادی ولم نکنی
+تهیونگ...هق نشنیدی دکتر چی گفت...
-همش دروغه مرگو دکترا تایین نمیکنن
*فلش بک نیم ساعت پیش
+اقای دکتر بیماریه خاصی دارم؟
=راستش...شما سرطان دارین
+-چی؟
-ا..اقای دکتر نمیشه کاریش کرد
=متاسفانه...خیر و این مدت زمانی داره برای...زنده موندن ایشون
-تا ...چقد دیگه؟
=...ی ساعت دیگه
-نه نه این امکان نداره من مطمئنم ی راه درمانی هس
=واقن متاسفم ....
تهیونگ بغض کرده بود ...منم ب ی جای ناملوم خیره بودم...من؟ واقن داشتم میمردم؟
فقد ی ساعت دیگه زندم؟
*پایان فلش بک
توی ی ساحل کنار دریا نشستیم ...آفتاب داش غروب میکرد...تهیونگ بغلم کرده بود هردو ب زیبا ترین نقطه خیره شده بودیم...
+تهیونگ*بغض
-جونم
+اگ..مردم چی
-یا کیم ا.ت...ت نمیمیری
دیگه حرفی نزدیم تا اینک...احساس خفگی کردم نمتونستم ب خوبی نفس بکشم انگار یکی داشت خفم میکرد
+ت...تهیونگ..دوصت دارم...خیلی ..خیلی*بریده بریده
-ا.ت...ا.تتت چیشد ...نه نه امکان ندارهههه....تروخدا ا.ت خاهش میکنم
بدن بیجون دخترک رو سفت توی بغلش گرفته بود و اشکاش دیدش رو تار کرده بود...
میخاس زنگ بزنه انبولانس ک متوجه شد دیگه نفس نمیکشه...دیگه فایده نداشت....فرشته کوچولوش رفته بود
با هق هق هاش دخترک رو بغل کرد و ب سمت بیمارستان برد با اینک فایده ای نداشت
*سرد خونه
پارچه سفید رنگو از روی دخترک کنار زد و صورت ب رنگ گچش نمایان شد...چرا؟چطور این اتفاق افتاد؟...با بغضی ک داشت ب سمت دخترک رفت و بوسه ای روی لب های یخ کردش زد...با بیجونی ب سمت سرویس بیمارستان رفت و با تک ای شیشه رگش رو زد ...افتاد روی زمین و تمام روزای خوشش با ا.ت مث ی فیلم از جلوی چشمش رد شد...
+یااا کیم تهیونگ چرا بستنیمو خوردییی
-خو ت هم مال منو خوردی هیچی بت نگفتم
+خیلی بدی*حالت قهر
-باباااااا باش واست میخرم قهر نکن دیگههه
+واقننن*ذوق
-*خنده...عاره
و دیگه سیاهی مطلق....
.....
نام:"کیم تهیونگ"
تاریخ فوت:"۲۰۲۳/۴/۱۳"
علت مرگ:"خودکشی"
........
خب ...اهممم میدونم ک چرت شد ولی واقن حصلم سر میرههههههه ...😐🔪
ولی خب بازم اگ خوب شد لایکککک کنین پیلیز 🧸💖
توی خیابون خلوت دست تو دست راه میرفتیم ...بغض بدی توی گلوم بود و برای نشکستنش هرکاری میکردم...یهو اشکام شروع ب ریختن کردو هق هق هام کل خیابونو پر کرده بود...تهیونگ خیلی نگران ب سمتم برگشت
-ا..ا.ت حالت خوبه؟چرا گریه میکنی عزیزم
+هق تهیونگ هق...نیم ساعت دیگه هق...همه چی تموم میشه...
-نه نه اینطور نیس بیبی ت زنده میمونی ...ت ب من قول دادی ولم نکنی
+تهیونگ...هق نشنیدی دکتر چی گفت...
-همش دروغه مرگو دکترا تایین نمیکنن
*فلش بک نیم ساعت پیش
+اقای دکتر بیماریه خاصی دارم؟
=راستش...شما سرطان دارین
+-چی؟
-ا..اقای دکتر نمیشه کاریش کرد
=متاسفانه...خیر و این مدت زمانی داره برای...زنده موندن ایشون
-تا ...چقد دیگه؟
=...ی ساعت دیگه
-نه نه این امکان نداره من مطمئنم ی راه درمانی هس
=واقن متاسفم ....
تهیونگ بغض کرده بود ...منم ب ی جای ناملوم خیره بودم...من؟ واقن داشتم میمردم؟
فقد ی ساعت دیگه زندم؟
*پایان فلش بک
توی ی ساحل کنار دریا نشستیم ...آفتاب داش غروب میکرد...تهیونگ بغلم کرده بود هردو ب زیبا ترین نقطه خیره شده بودیم...
+تهیونگ*بغض
-جونم
+اگ..مردم چی
-یا کیم ا.ت...ت نمیمیری
دیگه حرفی نزدیم تا اینک...احساس خفگی کردم نمتونستم ب خوبی نفس بکشم انگار یکی داشت خفم میکرد
+ت...تهیونگ..دوصت دارم...خیلی ..خیلی*بریده بریده
-ا.ت...ا.تتت چیشد ...نه نه امکان ندارهههه....تروخدا ا.ت خاهش میکنم
بدن بیجون دخترک رو سفت توی بغلش گرفته بود و اشکاش دیدش رو تار کرده بود...
میخاس زنگ بزنه انبولانس ک متوجه شد دیگه نفس نمیکشه...دیگه فایده نداشت....فرشته کوچولوش رفته بود
با هق هق هاش دخترک رو بغل کرد و ب سمت بیمارستان برد با اینک فایده ای نداشت
*سرد خونه
پارچه سفید رنگو از روی دخترک کنار زد و صورت ب رنگ گچش نمایان شد...چرا؟چطور این اتفاق افتاد؟...با بغضی ک داشت ب سمت دخترک رفت و بوسه ای روی لب های یخ کردش زد...با بیجونی ب سمت سرویس بیمارستان رفت و با تک ای شیشه رگش رو زد ...افتاد روی زمین و تمام روزای خوشش با ا.ت مث ی فیلم از جلوی چشمش رد شد...
+یااا کیم تهیونگ چرا بستنیمو خوردییی
-خو ت هم مال منو خوردی هیچی بت نگفتم
+خیلی بدی*حالت قهر
-باباااااا باش واست میخرم قهر نکن دیگههه
+واقننن*ذوق
-*خنده...عاره
و دیگه سیاهی مطلق....
.....
نام:"کیم تهیونگ"
تاریخ فوت:"۲۰۲۳/۴/۱۳"
علت مرگ:"خودکشی"
........
خب ...اهممم میدونم ک چرت شد ولی واقن حصلم سر میرههههههه ...😐🔪
ولی خب بازم اگ خوب شد لایکککک کنین پیلیز 🧸💖
۱۹.۳k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.