عشق غیر منتظره part ¹⁴
انچه گذشت
دیدم گوشیم زنگ میخوره جیمین بود
part ¹⁴
جواب دادم (جیمین٪)
٪سلام داداش چه طوری؟
_سلام قربونت خوبم تو چه طوری؟
٪منم خوبم زن داداش گلم چه طوره؟😂
_اونم خوبه سلام میرسونه
٪سلامت باشه
٪واسه این زنگ زدم بگم فردا شب پارتی دارم میگیرم میخوام تو و ات هم بیاین
_باشه یه لحظه وایسا از ات بپرسم
_ات؟
+جانم؟
_جیمین برای فردا پارتی داره میگه شما هم بیاین بریم؟
+بریم من مشکلی ندارم
_جیمین میایم فقط لوکیشن بفرست برام
٪حله الان میفرستم منتظر تونم فعلا
_خداحافظ
_ات؟
+جونم؟
_اگه یه خواسته ای داشته باشم نه نمیگی؟
+نه بگو
_میشه یه فیلم بزاری ببینیم؟
+باشه
داشتن فیلم میدیدن که
+اها ته یادم رفته بود بهت بگم امشب مامانم اینا گفتن بریم اونجا
_باشه فیلم تموم شد پاشیم حاضر شیم
+اوکی
بعد فیلم
ات ویو
مامانم گفته بود ساعت ۸ الان ۶ بود پس رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم سریع موهام رو خشک کردم و شروع کردم ارایش کردن توی این فاصله تهیونگ داشت لباس میپوشید
بعد از تموم شدن ارایشم رفتم طرف کمدم یه لباس قشنگ برداشتم و پوشیدم (عکس لباس هاشون رو میزارم)
حاضر بودم دیدم تهیونگ هم حاضره رفتیم کفش هامون رو پوشیدیم و رفتیم خونه مامانم اینا
(مامان ات رو مامان بابای ات رو بابا ایونگ و جهیوپ هم اسماشون)
مامان :سلام خیلی خوش اومدین
+سلام مرسی مامان جون
_سلام ممنون مادر جان
ایونگ و جیهوپ : سلام
_+سلام
مامان: بفرمایید دم در نمونید
مامان:چایی بیارید
بابا : خب چه خبر دیشب چه طور بود😉
+ بابا (خجالت زده)
بابا: چیه کار بدی که نکردین نرماله
_نگران نباشید پدر جان به زودی نوه دار میشید
یه دونه با ارنج زدم به دست تهیونگ
+نه خیر از این خبر ها نیست الکی دلتون رو صابون نزنین
بابا: چرا اون وقت من نوه میخوام
+فعلا زوده خب شام هم اماده است بریم سر میز و این بحث مسخره رو همینجا ببندین
مامان: پدر زن و داماد دخترم رو اذیت نکنید👆🏻 (به معنی تهدید)
بابا و تهیونگ دست هاشون رو به نشونه تسلیم بالا اوردن و همه زدیم زیر خنده
بعد شام یکم نشستیم و بعدش بلند شدیم و خداحافظی کردیم و اومدیم خونه
شب موقع خواب
_ات؟
+هوم (ات خوابه)
_میشه بغلت کنم خوابم نمیبره
+باشه بیا (دستش رو باز میکنه)
هم دیگرو بغل میکنن و میخوابن ..........
ویسگون بیشتر از این اجازه نمیده
به مناسبت ۱۰۰ تایی شدنمون یه پارت دیگه هم میزارم
دیدم گوشیم زنگ میخوره جیمین بود
part ¹⁴
جواب دادم (جیمین٪)
٪سلام داداش چه طوری؟
_سلام قربونت خوبم تو چه طوری؟
٪منم خوبم زن داداش گلم چه طوره؟😂
_اونم خوبه سلام میرسونه
٪سلامت باشه
٪واسه این زنگ زدم بگم فردا شب پارتی دارم میگیرم میخوام تو و ات هم بیاین
_باشه یه لحظه وایسا از ات بپرسم
_ات؟
+جانم؟
_جیمین برای فردا پارتی داره میگه شما هم بیاین بریم؟
+بریم من مشکلی ندارم
_جیمین میایم فقط لوکیشن بفرست برام
٪حله الان میفرستم منتظر تونم فعلا
_خداحافظ
_ات؟
+جونم؟
_اگه یه خواسته ای داشته باشم نه نمیگی؟
+نه بگو
_میشه یه فیلم بزاری ببینیم؟
+باشه
داشتن فیلم میدیدن که
+اها ته یادم رفته بود بهت بگم امشب مامانم اینا گفتن بریم اونجا
_باشه فیلم تموم شد پاشیم حاضر شیم
+اوکی
بعد فیلم
ات ویو
مامانم گفته بود ساعت ۸ الان ۶ بود پس رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم سریع موهام رو خشک کردم و شروع کردم ارایش کردن توی این فاصله تهیونگ داشت لباس میپوشید
بعد از تموم شدن ارایشم رفتم طرف کمدم یه لباس قشنگ برداشتم و پوشیدم (عکس لباس هاشون رو میزارم)
حاضر بودم دیدم تهیونگ هم حاضره رفتیم کفش هامون رو پوشیدیم و رفتیم خونه مامانم اینا
(مامان ات رو مامان بابای ات رو بابا ایونگ و جهیوپ هم اسماشون)
مامان :سلام خیلی خوش اومدین
+سلام مرسی مامان جون
_سلام ممنون مادر جان
ایونگ و جیهوپ : سلام
_+سلام
مامان: بفرمایید دم در نمونید
مامان:چایی بیارید
بابا : خب چه خبر دیشب چه طور بود😉
+ بابا (خجالت زده)
بابا: چیه کار بدی که نکردین نرماله
_نگران نباشید پدر جان به زودی نوه دار میشید
یه دونه با ارنج زدم به دست تهیونگ
+نه خیر از این خبر ها نیست الکی دلتون رو صابون نزنین
بابا: چرا اون وقت من نوه میخوام
+فعلا زوده خب شام هم اماده است بریم سر میز و این بحث مسخره رو همینجا ببندین
مامان: پدر زن و داماد دخترم رو اذیت نکنید👆🏻 (به معنی تهدید)
بابا و تهیونگ دست هاشون رو به نشونه تسلیم بالا اوردن و همه زدیم زیر خنده
بعد شام یکم نشستیم و بعدش بلند شدیم و خداحافظی کردیم و اومدیم خونه
شب موقع خواب
_ات؟
+هوم (ات خوابه)
_میشه بغلت کنم خوابم نمیبره
+باشه بیا (دستش رو باز میکنه)
هم دیگرو بغل میکنن و میخوابن ..........
ویسگون بیشتر از این اجازه نمیده
به مناسبت ۱۰۰ تایی شدنمون یه پارت دیگه هم میزارم
۶.۳k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.