پارت ۶
پارت ۶
#تهیونگ
توی کمپانی بودم و توی اتاق خودم داشتم روی ملودی اهنگ کار میکردم. دیگه وقت تمرین دست جمعی بود. رفتم توی سالن تمرین و تمرین کردیم باهم دیگه... من خسته شدم و اومدم بیرون . همین طور که داشتم توی کمپانی راه میرفتم یهو که دختره دیدم که یه کت رنگی تنش بود. رنگ اون کت خیلی توجه مو جلب کرد در حدی که رفتم ببینم اون کیه ! رفتم دیدم یه دختر قد بلند با یه دختر دیگه اومده بودن به کمپانی ! رفتن توی اتاق پی دی نیم ! کنجکاو شدم که اون برای چی اینجاس ! تا حالا ندیده بودمش !
#جویی
اومدم توی کمپانی . یه کمپانی مدرن و شیک بود. نشستم روی صندلی تا پی دی نیم بیاد ! اومد و احترام گذاشتم.
پی دی نیم: خب خانوم سونگ بالاخره شما اینجایید !
من: بله من دیدم که یه نفر توی نمایشگاهم بود بهم پیشنهاد داد
پی دی نیم: بله من خواستم شما اینجا باشین به خاطر استعداد تون به خاطر کار ها و آثاری که درست کردین بسیار مورد تحسین !
من: ممنونم ازتون من سعی کردم که از تمام ذهن و فکرم استفاده کنم
پی دی نیم: خب شما اینجایید! این به این معنی که می خوابید با ما همکاری کنید درسته؟؟
من: بله میخوام همکاری کنم و این رو به عنوان یه چالش بزرگ توی زندگیم در نظر میگیرم ... طراحی برای گروه مشهوری مثل بی تی اس برای من باعث افتخاره !!
پی دی نیم: خب خوشحالم که اشتیاق دارید !! شما از امروز شروع به کار میکنید من به کارکنان می سپرم که کانسپت البوم جدید رو بهتون بدن !
من: پی دی نیم من به مهلت احتیاج دارم چون من اونقدری بی تی اس رو دنبال نمی کردم! اول از همه باید با ویژگی ها و خصوصیات تک تک اعضا آشنا بشم. بعد طراحی های قبلی رو باید ببینم و آنالیز کنم موزیک ویدیو هارو ببینم !!!
پی دی نیم: باشه باشه !! اوه مثل اینکه خیلی حرفه ای هستی ! باشه برو با پسرا آشنا شو !
احترام گذاشتم و از اتاق پی دی نیم رفتم بیرون !!
#جونگکوک
توی سالن با بقیه پسرا بودیم که مربی بهمون استراحت داد. و گفت قراره یه دختر بیاد تو ! طراح لباس جدید مون بود !
بعد از نیم ساعت اومد توی سالن تمرین ! یه کت خیلی خوشرنگ تنش بود و قدش بلند بود. اومد و احترام گذاشت و نشستیم روی صندلی ها و شروع کرد به حرف زدن !
جویی: خب خب پسران بنگتن پس شمایین !! خوشبختم ! من طراح لباس شما سونگ جویی هستم ! امیدوارم باهم همکاری کنیم
هممون احترام گذاشتیم .
نامجون: خب پس شما قراره لباس های ما رو طراحی کنین درسته؟
جویی: بله ! من طراحی میکنم ! من تعریفتون رو زیاد شنیدم ولی متاسفانه آرمی نبودم ! چون مشغله کاری ام بسیار زیاد بوده ولی خوشحالم که باهاتون همکاری میکنم !
ادامه پارت بعدی
لایک و کامنت فراموش نشه
کامنت !!! کامنت !!!
#تهیونگ
توی کمپانی بودم و توی اتاق خودم داشتم روی ملودی اهنگ کار میکردم. دیگه وقت تمرین دست جمعی بود. رفتم توی سالن تمرین و تمرین کردیم باهم دیگه... من خسته شدم و اومدم بیرون . همین طور که داشتم توی کمپانی راه میرفتم یهو که دختره دیدم که یه کت رنگی تنش بود. رنگ اون کت خیلی توجه مو جلب کرد در حدی که رفتم ببینم اون کیه ! رفتم دیدم یه دختر قد بلند با یه دختر دیگه اومده بودن به کمپانی ! رفتن توی اتاق پی دی نیم ! کنجکاو شدم که اون برای چی اینجاس ! تا حالا ندیده بودمش !
#جویی
اومدم توی کمپانی . یه کمپانی مدرن و شیک بود. نشستم روی صندلی تا پی دی نیم بیاد ! اومد و احترام گذاشتم.
پی دی نیم: خب خانوم سونگ بالاخره شما اینجایید !
من: بله من دیدم که یه نفر توی نمایشگاهم بود بهم پیشنهاد داد
پی دی نیم: بله من خواستم شما اینجا باشین به خاطر استعداد تون به خاطر کار ها و آثاری که درست کردین بسیار مورد تحسین !
من: ممنونم ازتون من سعی کردم که از تمام ذهن و فکرم استفاده کنم
پی دی نیم: خب شما اینجایید! این به این معنی که می خوابید با ما همکاری کنید درسته؟؟
من: بله میخوام همکاری کنم و این رو به عنوان یه چالش بزرگ توی زندگیم در نظر میگیرم ... طراحی برای گروه مشهوری مثل بی تی اس برای من باعث افتخاره !!
پی دی نیم: خب خوشحالم که اشتیاق دارید !! شما از امروز شروع به کار میکنید من به کارکنان می سپرم که کانسپت البوم جدید رو بهتون بدن !
من: پی دی نیم من به مهلت احتیاج دارم چون من اونقدری بی تی اس رو دنبال نمی کردم! اول از همه باید با ویژگی ها و خصوصیات تک تک اعضا آشنا بشم. بعد طراحی های قبلی رو باید ببینم و آنالیز کنم موزیک ویدیو هارو ببینم !!!
پی دی نیم: باشه باشه !! اوه مثل اینکه خیلی حرفه ای هستی ! باشه برو با پسرا آشنا شو !
احترام گذاشتم و از اتاق پی دی نیم رفتم بیرون !!
#جونگکوک
توی سالن با بقیه پسرا بودیم که مربی بهمون استراحت داد. و گفت قراره یه دختر بیاد تو ! طراح لباس جدید مون بود !
بعد از نیم ساعت اومد توی سالن تمرین ! یه کت خیلی خوشرنگ تنش بود و قدش بلند بود. اومد و احترام گذاشت و نشستیم روی صندلی ها و شروع کرد به حرف زدن !
جویی: خب خب پسران بنگتن پس شمایین !! خوشبختم ! من طراح لباس شما سونگ جویی هستم ! امیدوارم باهم همکاری کنیم
هممون احترام گذاشتیم .
نامجون: خب پس شما قراره لباس های ما رو طراحی کنین درسته؟
جویی: بله ! من طراحی میکنم ! من تعریفتون رو زیاد شنیدم ولی متاسفانه آرمی نبودم ! چون مشغله کاری ام بسیار زیاد بوده ولی خوشحالم که باهاتون همکاری میکنم !
ادامه پارت بعدی
لایک و کامنت فراموش نشه
کامنت !!! کامنت !!!
۴۹.۷k
۰۵ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.