به عن ترین اوسی هازبین هتل خوشامد بگید
به عن ترین اوسی هازبین هتل خوشامد بگید
نام:ماریان
فامیلی:الکساندر
سن:20
قد:2متر و 20 سانت
وزن:28 کیلو
مادر:مارگارت(توسط پدر به قتل رسیده)(پرونده:بسته شده)
پدر:رومعو(توسط فرزند کشته شده)(پرونده بسته شده)
دوستان:چارلی وگی انجل
دشمنان:آدم و زیر دستاش
لقب:فرشته شیطانی
زندگي نامه:ماریان الکساندر فرزند مارگارت و رومعو الکساندر در شب تولد 15 سالگی خود پدر او به دلیل مستی زیاد مادر ماریان رو به قت*ل می رساند ماریان بخاطر ترس خود با چاقو به پدر خود حمله و 5 ضربه چاقو به سر معده قلب و دست های او میزند 3 ساعت بعد یکی از همسایه ها از پنجره توجهش به داخله خونه اونها جلب میشه و با پلیس تماس میگیرد پس دست گیری ماریان اطراف کرد پدر او قبل از کشتن مادرش هم به 34 قت*ل و فروش مو*اد مخ*در دست برده ماریان پس از 5 سال که از زندان بیرون آمد به دلیل تصادف با ماشین حمل مواد قضایی فوت کرد پس از مرگ به حرف یک فرشته که به او گفته بود که خدا تورو احضار کرده به دیدار خدا رفت و خدا به اون وضیفه در صلح نگه داشتن بهش و جهنم رو داد او وقته داشت در جهنم گشت زنی میکرد به مساحبه پرنسس جهنم چارلی رسید و ایده اون رو پسندید وارد اون هتل شد و اولین دوستان خود را پیدا کرد چارلی وگی و انجل داست
نام:ماریان
فامیلی:الکساندر
سن:20
قد:2متر و 20 سانت
وزن:28 کیلو
مادر:مارگارت(توسط پدر به قتل رسیده)(پرونده:بسته شده)
پدر:رومعو(توسط فرزند کشته شده)(پرونده بسته شده)
دوستان:چارلی وگی انجل
دشمنان:آدم و زیر دستاش
لقب:فرشته شیطانی
زندگي نامه:ماریان الکساندر فرزند مارگارت و رومعو الکساندر در شب تولد 15 سالگی خود پدر او به دلیل مستی زیاد مادر ماریان رو به قت*ل می رساند ماریان بخاطر ترس خود با چاقو به پدر خود حمله و 5 ضربه چاقو به سر معده قلب و دست های او میزند 3 ساعت بعد یکی از همسایه ها از پنجره توجهش به داخله خونه اونها جلب میشه و با پلیس تماس میگیرد پس دست گیری ماریان اطراف کرد پدر او قبل از کشتن مادرش هم به 34 قت*ل و فروش مو*اد مخ*در دست برده ماریان پس از 5 سال که از زندان بیرون آمد به دلیل تصادف با ماشین حمل مواد قضایی فوت کرد پس از مرگ به حرف یک فرشته که به او گفته بود که خدا تورو احضار کرده به دیدار خدا رفت و خدا به اون وضیفه در صلح نگه داشتن بهش و جهنم رو داد او وقته داشت در جهنم گشت زنی میکرد به مساحبه پرنسس جهنم چارلی رسید و ایده اون رو پسندید وارد اون هتل شد و اولین دوستان خود را پیدا کرد چارلی وگی و انجل داست
۲.۰k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.