ترس از تنهایی 🤍🖤 •°Part 55°•
(لیانا)
بعد از ده دقیقه رسیدیم به ویلا و رفتیم داخل
جین: خب لیانا شی توضیح بده ببینیم چی به چیه توی ویلایی که گرفتی
لیانا: خب لطفا خوب گوش کنید دوباره توضیح نمیدم خب چهار تا اتاق طبقه سوم هستش سه تا اتاق به همراه کتابخونه هم طبقه دومه طبقه اولم که توش وایستادم سمت راست بعد از این راهرو آشپز خونست و سمت چپم که چنتا پله خورده روبه پایین بعد از اون دره استخر و سوناعه همه امکاناتم اعم از حموم و سرویس بهداشتی هم داخل همه اتاقا هست یه باشگاهم کنار استخره همین دیگه برین پی کارتون
جیمین: خب کیا میخوان طبقه سوم باشن کیا دوم؟
نامجون: ما طبقه سوم
شوگا: ما هم همینطور
تهیونگ: طبقه چهارم
جین: طبقه چهارم
جونگ کوک: چهارم
جیهوپ: سوم
جیمین: اکی پس ما هم میریم چهارم راه بیوفتین
همگی رفتیم توی اتاقامون و وسایل رو باز کردیم و جا به جا کردیم و تصمیم گرفتیم صبحونه سفارش بدیم و دور هم بخوریم بعد از اینکه یک ساعت از اومدنمون گذشت بود پایین دور هم جمع شدیم تا صبحونه بخوریم و درباره اینکه کجا ها میخوایم بریم حرف بزنیم
نارا: خب به نظر من تا بعد از ظهر یکم استراحت بکنیم بعد غروب بریم شهربازی
لیانا: منکه موافقم
جونگ کوک: تو که حتما باید موافق باشی با این وضعت میخوای لابد سوار ترن هوایی بشی
لیانا: نخیرم میخوام توی چرخ و فلک بشینم با از اون اسبا که سوارشون میشی میچرخن
جونگ کوک: باز خوبه نارا: پس همه موافقین دیگه؟
همگی موافقت خودشونو اعلام کردن و بعد از جمع کردن میز هر کس به اتاق خودش رفت تا استراحت بکنه
کپی ممنوع ❌
بعد از ده دقیقه رسیدیم به ویلا و رفتیم داخل
جین: خب لیانا شی توضیح بده ببینیم چی به چیه توی ویلایی که گرفتی
لیانا: خب لطفا خوب گوش کنید دوباره توضیح نمیدم خب چهار تا اتاق طبقه سوم هستش سه تا اتاق به همراه کتابخونه هم طبقه دومه طبقه اولم که توش وایستادم سمت راست بعد از این راهرو آشپز خونست و سمت چپم که چنتا پله خورده روبه پایین بعد از اون دره استخر و سوناعه همه امکاناتم اعم از حموم و سرویس بهداشتی هم داخل همه اتاقا هست یه باشگاهم کنار استخره همین دیگه برین پی کارتون
جیمین: خب کیا میخوان طبقه سوم باشن کیا دوم؟
نامجون: ما طبقه سوم
شوگا: ما هم همینطور
تهیونگ: طبقه چهارم
جین: طبقه چهارم
جونگ کوک: چهارم
جیهوپ: سوم
جیمین: اکی پس ما هم میریم چهارم راه بیوفتین
همگی رفتیم توی اتاقامون و وسایل رو باز کردیم و جا به جا کردیم و تصمیم گرفتیم صبحونه سفارش بدیم و دور هم بخوریم بعد از اینکه یک ساعت از اومدنمون گذشت بود پایین دور هم جمع شدیم تا صبحونه بخوریم و درباره اینکه کجا ها میخوایم بریم حرف بزنیم
نارا: خب به نظر من تا بعد از ظهر یکم استراحت بکنیم بعد غروب بریم شهربازی
لیانا: منکه موافقم
جونگ کوک: تو که حتما باید موافق باشی با این وضعت میخوای لابد سوار ترن هوایی بشی
لیانا: نخیرم میخوام توی چرخ و فلک بشینم با از اون اسبا که سوارشون میشی میچرخن
جونگ کوک: باز خوبه نارا: پس همه موافقین دیگه؟
همگی موافقت خودشونو اعلام کردن و بعد از جمع کردن میز هر کس به اتاق خودش رفت تا استراحت بکنه
کپی ممنوع ❌
۳۷.۹k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.