قهوه ی تلخ پارت ۸
قهوه ی تلخ پارت ۸
..که یهووووووووووو
.هیچی کخم گرفته بود حیح🦥
ویو ا.ت
ذوق تو دلم بود یه جوری بودم انقدر نزدیک هم بودیم قلبم تند تند میزد یه جورایی دلم واییییییمیمسکسکیکیک حیح
ویو جیمین
.عاح لبای قلوه یی و تحریک کننده ی داشت دلم میخواستش امشب عاح
راوی.که جیمین دستاشو دور کمر ا.ت حلقه میکنه و میخواد ا.تو بکشه سمت خودش و به لباش برسه که ا.ت خلوچل ما جیمینو هل داد و دوید سمت اتاقی که توش بود
ذهن ا.ت
.سریع دویدم و رفتم تو اتاقی که بودم وای قلبم تند تند میزد یه جورایی خوشم اومده بود ذوق زده شده بودم و یه جورایی خندم میومد و خوشحال بودم حیححححح
زانو هامو بغل کردم و کمی نشستم و بعد رفتم تو گوشی
ویو جیمین
.به اجوما گفتم که کیمچی و مرغ سوخاری و... اینا درست کنن
رفتم ببینم ا.ت چطوره در که زدم گفت بیا تو رفتم
سریع از تخت بلند شد و نشست
.یه جورایی انگار خجالت میکشید سرشو انداخت پایین
ج.عااا او... اومدم معزرت خواهی کنم برای...کاری که داشتم میکردم
ا.(درحالی که سرش پایین بود)عااام من باید معزرت خواهی کنم اگه من نمیخواستم برم شاید این اتفاق نمیافتد...
.شرط ۲۰ لایک ۹۰ کامنت؟؟
..که یهووووووووووو
.هیچی کخم گرفته بود حیح🦥
ویو ا.ت
ذوق تو دلم بود یه جوری بودم انقدر نزدیک هم بودیم قلبم تند تند میزد یه جورایی دلم واییییییمیمسکسکیکیک حیح
ویو جیمین
.عاح لبای قلوه یی و تحریک کننده ی داشت دلم میخواستش امشب عاح
راوی.که جیمین دستاشو دور کمر ا.ت حلقه میکنه و میخواد ا.تو بکشه سمت خودش و به لباش برسه که ا.ت خلوچل ما جیمینو هل داد و دوید سمت اتاقی که توش بود
ذهن ا.ت
.سریع دویدم و رفتم تو اتاقی که بودم وای قلبم تند تند میزد یه جورایی خوشم اومده بود ذوق زده شده بودم و یه جورایی خندم میومد و خوشحال بودم حیححححح
زانو هامو بغل کردم و کمی نشستم و بعد رفتم تو گوشی
ویو جیمین
.به اجوما گفتم که کیمچی و مرغ سوخاری و... اینا درست کنن
رفتم ببینم ا.ت چطوره در که زدم گفت بیا تو رفتم
سریع از تخت بلند شد و نشست
.یه جورایی انگار خجالت میکشید سرشو انداخت پایین
ج.عااا او... اومدم معزرت خواهی کنم برای...کاری که داشتم میکردم
ا.(درحالی که سرش پایین بود)عااام من باید معزرت خواهی کنم اگه من نمیخواستم برم شاید این اتفاق نمیافتد...
.شرط ۲۰ لایک ۹۰ کامنت؟؟
۹.۱k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.