عشق شیرین p29
ویو ا/ت :
وقتی رفتیم تو تصمیم گرفتیم هممون ازهم جدا بشیم یه راه رو بریم
ویو هانول :
داشتم آروم آروم و باترس راه میرفتم که یه صدایی اومد وقتی برگشتم یکی منو چسبوند به دیوار سرش رو کرد تو گردنم تهیونگ نبود خیلی ترسیدم جیغ میکشیدم اسم تهیونگ رو صدا میکردم و کمک میخواستم
فلش بک پیش تهیونگ :
این صدای چیه صدای......هانوله
هانول عشقم کجایی نترس الان میام
فلش بک پیش هااون و ا/ت و جیمین و کوک :(همه ی اینا جدان)
~این صدایه هانوله اون اصلا نمیترسه چیشده هانول کجایی
ویو ته :
وقتی هانول رو پیدا کردم یکی داشت اذیتش میکرد خون جلوی چشام رو گرفته بود از پشت لباس اون مردک رو گرفتم انداختمش شروع به کتک زدنش کردم که جیمین و کوک اومدن منو از اون جدا کردن
÷ولم کنید بذارید بکشمش عوضی رو
_ تهیونگ آروم باش لیاقتش رو نداره
^اون آشغال رو ول کن بذار دادگاه پدرشو دربیاره
÷برپ خداروشکر کن زنم ترسیده وگرنه میدونستم باهات چیکار کنم اما تموم نشده دنیا و برات سیاه میکنم
_برو گمشو دیگه حروم*زاده
ویو هانول :
خیلی ترسیده بودم که تهیونگ اومد وو اون منحرف کتک زد زدم زیره گریه رو زمین نشستم که بقیه اومدن ا/ت هااون اومدن پیشم و بغلم کردن
÷عشقتم حالا خوبه
×ن.....نه
÷باشه تموم شد عشقم نترس (هانول رو بغل میکنه)
×میشه بریم
÷اره باشه بریم
×از همتون معذرت میخوام
~مهم نیست میای پیش ما
×نه میخوام پیش تهیونگ باشم
+باشه کوک پس ماهم بریم
~جیمینشی ماهم بریم
ویو هانول :
سوار ماشین شدیم و به سمت خونه حرکت کردیم وقتی رسیدیم ته منو برد تو اتاق
÷بیبی گرلم یکم بخواب منم میرم پایین برات آب بیارم
×نرو (دست ته رو گرفت)
÷باشه
×میشه پیشم بخوابی و بغلم کنی
÷اره عشقم نترس من پیشتم
وقتی رفتیم تو تصمیم گرفتیم هممون ازهم جدا بشیم یه راه رو بریم
ویو هانول :
داشتم آروم آروم و باترس راه میرفتم که یه صدایی اومد وقتی برگشتم یکی منو چسبوند به دیوار سرش رو کرد تو گردنم تهیونگ نبود خیلی ترسیدم جیغ میکشیدم اسم تهیونگ رو صدا میکردم و کمک میخواستم
فلش بک پیش تهیونگ :
این صدای چیه صدای......هانوله
هانول عشقم کجایی نترس الان میام
فلش بک پیش هااون و ا/ت و جیمین و کوک :(همه ی اینا جدان)
~این صدایه هانوله اون اصلا نمیترسه چیشده هانول کجایی
ویو ته :
وقتی هانول رو پیدا کردم یکی داشت اذیتش میکرد خون جلوی چشام رو گرفته بود از پشت لباس اون مردک رو گرفتم انداختمش شروع به کتک زدنش کردم که جیمین و کوک اومدن منو از اون جدا کردن
÷ولم کنید بذارید بکشمش عوضی رو
_ تهیونگ آروم باش لیاقتش رو نداره
^اون آشغال رو ول کن بذار دادگاه پدرشو دربیاره
÷برپ خداروشکر کن زنم ترسیده وگرنه میدونستم باهات چیکار کنم اما تموم نشده دنیا و برات سیاه میکنم
_برو گمشو دیگه حروم*زاده
ویو هانول :
خیلی ترسیده بودم که تهیونگ اومد وو اون منحرف کتک زد زدم زیره گریه رو زمین نشستم که بقیه اومدن ا/ت هااون اومدن پیشم و بغلم کردن
÷عشقتم حالا خوبه
×ن.....نه
÷باشه تموم شد عشقم نترس (هانول رو بغل میکنه)
×میشه بریم
÷اره باشه بریم
×از همتون معذرت میخوام
~مهم نیست میای پیش ما
×نه میخوام پیش تهیونگ باشم
+باشه کوک پس ماهم بریم
~جیمینشی ماهم بریم
ویو هانول :
سوار ماشین شدیم و به سمت خونه حرکت کردیم وقتی رسیدیم ته منو برد تو اتاق
÷بیبی گرلم یکم بخواب منم میرم پایین برات آب بیارم
×نرو (دست ته رو گرفت)
÷باشه
×میشه پیشم بخوابی و بغلم کنی
÷اره عشقم نترس من پیشتم
۹.۵k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.