مافیا جذااااب مغرور p:19
گفتم : باشه
( فلش بک پیش ته و کوک )
ته ویو :
رزی به یونا زنگ زد بعد منم رفتم پیش کوک و رفتم که موقع بغل کردن اینا قرمز شده بود که گفتم این دوست پسرشه میخواست بره پسره رو بزنه که گرفتمش که گفت اگه تا دو دقیقه دیگه اینجا باشیم یخ گلوله حروم پسره میکنم که گاز دادم رفتیم
ته : کجا بریم
کوک : بار
ته : اوک و رفتیم بار
( فلش بک پیش سوجون و ا.ت )
سوجون : میای بریم بار ؟ یه بار خوب میشناسم
ا.ت : آره بریم و سوار ماشین سوجون شدیم و رفتیم بار....
ا.ت ویو :
نشستیم روی یه میز همه ص میگفتیم و میخندیدیم و همو بغل میکردیم که واسمون مشروب آوردن خوردیم
سوجون : ظرفیتت بالاست یا پایین
ا.ت : بالاست
سوجون : پس اوکیه
ا.ت : چرا اوکیه ؟
سوجون : ظرفیت من پایینه و تو می تونی برسونین دیگه دوتامون مست نمیشیم
ا.ت : اها و شروع به خوردن کردیم که همو بغل کرده بودیم اما بعنوان دوتا دوست اونم بهم گفت که دوست دختر داره پس از هر دوتا طرف خیالمون راحت بود که همه اش احساس نگاه های سنگین رو روی خودم داشتم نگاه که کردم دیدم جونگکوکه وای نه الان منو میکشه سوجون که مست بود رو برداشتم و سریع رفتم سمت خونه شون چون ترسیده بودم سویچ ماشین دو برداشتم و رفتم خونه اگه فردا روز اول دانشگاه نبود همون خونه سوجون میخوابیدم( گایزز من موضوع دانشگاه رو فراموش کرده بود فکر کنید فردا دانشگاه ا.ت و یونا شروع میشه )
کوک ویو :
داشتم خودمو تخلیه میکردم و میگفتم شاید فقط دوتا دوست باشن که چشمم خورد به ا.ت و اون پسره که همو بغل کردن اعصابم خورد بود و فقط نگاه میکردم که دیدم بلند شدن رفتن و...
بچه ها من نتم درست کار نمیکنه اگه تونستم پارت بعد رو الان میزارم
( فلش بک پیش ته و کوک )
ته ویو :
رزی به یونا زنگ زد بعد منم رفتم پیش کوک و رفتم که موقع بغل کردن اینا قرمز شده بود که گفتم این دوست پسرشه میخواست بره پسره رو بزنه که گرفتمش که گفت اگه تا دو دقیقه دیگه اینجا باشیم یخ گلوله حروم پسره میکنم که گاز دادم رفتیم
ته : کجا بریم
کوک : بار
ته : اوک و رفتیم بار
( فلش بک پیش سوجون و ا.ت )
سوجون : میای بریم بار ؟ یه بار خوب میشناسم
ا.ت : آره بریم و سوار ماشین سوجون شدیم و رفتیم بار....
ا.ت ویو :
نشستیم روی یه میز همه ص میگفتیم و میخندیدیم و همو بغل میکردیم که واسمون مشروب آوردن خوردیم
سوجون : ظرفیتت بالاست یا پایین
ا.ت : بالاست
سوجون : پس اوکیه
ا.ت : چرا اوکیه ؟
سوجون : ظرفیت من پایینه و تو می تونی برسونین دیگه دوتامون مست نمیشیم
ا.ت : اها و شروع به خوردن کردیم که همو بغل کرده بودیم اما بعنوان دوتا دوست اونم بهم گفت که دوست دختر داره پس از هر دوتا طرف خیالمون راحت بود که همه اش احساس نگاه های سنگین رو روی خودم داشتم نگاه که کردم دیدم جونگکوکه وای نه الان منو میکشه سوجون که مست بود رو برداشتم و سریع رفتم سمت خونه شون چون ترسیده بودم سویچ ماشین دو برداشتم و رفتم خونه اگه فردا روز اول دانشگاه نبود همون خونه سوجون میخوابیدم( گایزز من موضوع دانشگاه رو فراموش کرده بود فکر کنید فردا دانشگاه ا.ت و یونا شروع میشه )
کوک ویو :
داشتم خودمو تخلیه میکردم و میگفتم شاید فقط دوتا دوست باشن که چشمم خورد به ا.ت و اون پسره که همو بغل کردن اعصابم خورد بود و فقط نگاه میکردم که دیدم بلند شدن رفتن و...
بچه ها من نتم درست کار نمیکنه اگه تونستم پارت بعد رو الان میزارم
۸.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.