جرعت و حقیقت ... part 3
شروع کرد زر زدن هوفففف
لیا : هع دیدی دیشب دوست پسرت چیکار کرد ؟
یونا : آخی کوچولو انتظار نداری که ناراحت شده باشم که داری ؟
لیا : مواظب حرف زدنت باش
یونا : مواظب نباشم چی میشه مثلا * اروم که لیا نشنید
لیا : آره دیگه باید ناراحت بشی چون ، کوک منو به تو ترجیح داده
یونا : ترجیح * خنده ی بلند
لیا : اون منو دوست داره نه تو
بهتره ازش دور بشی
یونا : برو بابا کی خواست به آشغال تو نزدیک بشه * اینم اروم گفت
لیا :فهمیدی چی گفتم ؟
یونا : نه متاسفانه من حضرت سلیمان نیستم زبون هر حیوونیو بفهمم
لیا : اوووووو اروم باش
وگرنه به کوکی جونم میگم بیاد ادبت کنه
مثل این که تو زبون منو نمیفهمی بچه جون
ببین از کوک دور بشی به نفع هردومونه
چون کوک دیگه تو را دوس نداره
یونا : آخی
بچه هم خوبه توله خر
ببخشیدا این نیمکت منه رفتن یا نرفتن کوکیه تو به من ربطی نداره
لیا : نچ از این به بعد تو از رو این نیمکت بلند میشی چون جای منو کوکه
یونا : اها چه جالب
لیا : ببین هی هیچی بهت نمیگم پرو تر میشی
یونا :خنده ی بلند * بگو بگو راحت باش
لیا : وقتی دارم باهات عین آدم حرف میزنم تو هم مثل آدم باهام حرف بزن
یونا : هوی حیوون خودتو آدم حساب نکن
لیا : پوزخند * که من حیوونم ؟ چه جالب
یونا : باش آنقدر دوس داری بلند میشم
لیا : آفرین زود پاشو برو
یونا : باش
لیا : عزیزم نمی خواد آنقدر فشار بخوری
برات ضرر داره .
یونا : وا خودت می خوری چرا پا من میزاری فشاری خودش فشار می خوره
لیا : فعلا که تو داری فشار می خوری گلم
یونا : چهار روز پیش خودت پیش دکتر فشار نبودی فشاری ؟
دیدم لیا جواب نداد و رفت پیش دوستاش که چه عرض کنم هرزه ها
کیفمو برداشتم برم که یهو ...
این پارت و پارت بعدیو با کمک بهترین دوستم و جوجوی دنیا نوشتم. @fardis-f-2010. ممنونم ازت
پارت بعد شرط داره
لایک : ۱۰
لیا : هع دیدی دیشب دوست پسرت چیکار کرد ؟
یونا : آخی کوچولو انتظار نداری که ناراحت شده باشم که داری ؟
لیا : مواظب حرف زدنت باش
یونا : مواظب نباشم چی میشه مثلا * اروم که لیا نشنید
لیا : آره دیگه باید ناراحت بشی چون ، کوک منو به تو ترجیح داده
یونا : ترجیح * خنده ی بلند
لیا : اون منو دوست داره نه تو
بهتره ازش دور بشی
یونا : برو بابا کی خواست به آشغال تو نزدیک بشه * اینم اروم گفت
لیا :فهمیدی چی گفتم ؟
یونا : نه متاسفانه من حضرت سلیمان نیستم زبون هر حیوونیو بفهمم
لیا : اوووووو اروم باش
وگرنه به کوکی جونم میگم بیاد ادبت کنه
مثل این که تو زبون منو نمیفهمی بچه جون
ببین از کوک دور بشی به نفع هردومونه
چون کوک دیگه تو را دوس نداره
یونا : آخی
بچه هم خوبه توله خر
ببخشیدا این نیمکت منه رفتن یا نرفتن کوکیه تو به من ربطی نداره
لیا : نچ از این به بعد تو از رو این نیمکت بلند میشی چون جای منو کوکه
یونا : اها چه جالب
لیا : ببین هی هیچی بهت نمیگم پرو تر میشی
یونا :خنده ی بلند * بگو بگو راحت باش
لیا : وقتی دارم باهات عین آدم حرف میزنم تو هم مثل آدم باهام حرف بزن
یونا : هوی حیوون خودتو آدم حساب نکن
لیا : پوزخند * که من حیوونم ؟ چه جالب
یونا : باش آنقدر دوس داری بلند میشم
لیا : آفرین زود پاشو برو
یونا : باش
لیا : عزیزم نمی خواد آنقدر فشار بخوری
برات ضرر داره .
یونا : وا خودت می خوری چرا پا من میزاری فشاری خودش فشار می خوره
لیا : فعلا که تو داری فشار می خوری گلم
یونا : چهار روز پیش خودت پیش دکتر فشار نبودی فشاری ؟
دیدم لیا جواب نداد و رفت پیش دوستاش که چه عرض کنم هرزه ها
کیفمو برداشتم برم که یهو ...
این پارت و پارت بعدیو با کمک بهترین دوستم و جوجوی دنیا نوشتم. @fardis-f-2010. ممنونم ازت
پارت بعد شرط داره
لایک : ۱۰
۱۴.۳k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.