خانواده ی من
خانواده ی من
پارت ۲ 💎
یهو گوشی آسدور زنگ خورد. اوزان بود.
آسدور : الو سلام
اوزان با استرس : سلام
آسدور : اوزان چی شده ؟
اوزان : آسدور میدونستی امروز امتحان ریاضی داریم ؟
آسدور : آره خب همه میدونن
اوزان : من بدبخت شدم من بیچاره شدم از دیشب تا حالا میبینم بورجو خانوم تو اتاقشه بیرون هم نمیاد منم فکر کردم فیلم دانلود کرده داره میبینه نگو داره ریاضی میخونه
آسدور با خنده : خب
اوزان : خب جمالت مامانم گفته اگه یه بار دیگه نمره کم بگیرم ماشینمو ازم میگیره من بدبخت شدم
آسدور : یعنی الان ریاضی نخوندی ؟
اوزان : خسته نباشی تازه فهمیدی ؟ پاشو باید باهام ریاضی کار کنی من نمیتونم ماشینمو از دست بدم زود باش بیا مدرسه
آسدور درحالی که داشت از خنده غش میکرد : باشه الان میام
اوزان : نخند خدا سرت بیاره نخند
آسدور : باشه من الان میام خداحافظ
اوزان : بدو آسدور من بیچاره شدم
دوکان : چی شده از خنده غش کردی ؟
آسدور : اوزان ریاضی نخونده تازه فهمیده که امتحان داریم
دوکان : تعجب کردم ؟ نه .
آسدور : بدو بریم خاله الیف بهش گفته اگه یبار دیگه نمره کم بیاره ماشینشو ازش میگیره
دوکان : عاشق این کار های خاله الیفم 😂😂😂
آسدور : بدو بریم
دوکان : فقط من ماشینمو بردم سرویس باید با ماشین دوروش بریم
آسدور : باشه فقط بریمممم
🔻خانواده اوزکایا
برک : آیبیکه کتم کجاست دیرم شد ساعت ۶:۴۵اس اونوقت ما تازه از خواب بلندشدیم امروز یه جلسه مهم داریم شانس بیارم تو ترافیک نمونم که دیر بشه
ایبیکه : صد دفعه بهت گفتم اون گوشیتو بزن به شارژ که خاموش نشه و ما هم خواب بمونیم
بابور : مامانننن جورابام کجاست ؟
آیبیکه: نمیدونم نمیدونم چرا هر چی رو توی این خونه پیدا نمیکنید منو صدا میزنید اخه
آیبر : بابور بدو بریم دیرمون شده امتحانم داریم زود باش
بابور : آیبر جورابام نیست
آیبر : احمق جان تو دستته
بابور : عههه
سریع جوراباشو پوشید
بابور : بریم بریم
آیبر : مامان ما رفتیم خداحافظ
🔻خانواده ارن
سوسعم : بابااااا
عمر : بله اومدم دخترم
سوسعم : بابا بیا دیگه بخدا از امتحان جا میمونم
سوسن : خوندی دیگه مگه نه ؟
عمر : اون دختر منه دختر من مطمئنم صد و میگیره
سوسن : راست میگی صد و میگیره دختر خوشگلم
سوسعم : مرسی فقط بیا بریم بابا دیر شد
عمر : باشه اومدم ، عشقم ما رفتیم خداحافظ
سوسن : با دقت بنویس باشه مامانی ؟
سوسعم : باشه مامان خداحافظ
خانواده بارچین ...
پارت ۲ 💎
یهو گوشی آسدور زنگ خورد. اوزان بود.
آسدور : الو سلام
اوزان با استرس : سلام
آسدور : اوزان چی شده ؟
اوزان : آسدور میدونستی امروز امتحان ریاضی داریم ؟
آسدور : آره خب همه میدونن
اوزان : من بدبخت شدم من بیچاره شدم از دیشب تا حالا میبینم بورجو خانوم تو اتاقشه بیرون هم نمیاد منم فکر کردم فیلم دانلود کرده داره میبینه نگو داره ریاضی میخونه
آسدور با خنده : خب
اوزان : خب جمالت مامانم گفته اگه یه بار دیگه نمره کم بگیرم ماشینمو ازم میگیره من بدبخت شدم
آسدور : یعنی الان ریاضی نخوندی ؟
اوزان : خسته نباشی تازه فهمیدی ؟ پاشو باید باهام ریاضی کار کنی من نمیتونم ماشینمو از دست بدم زود باش بیا مدرسه
آسدور درحالی که داشت از خنده غش میکرد : باشه الان میام
اوزان : نخند خدا سرت بیاره نخند
آسدور : باشه من الان میام خداحافظ
اوزان : بدو آسدور من بیچاره شدم
دوکان : چی شده از خنده غش کردی ؟
آسدور : اوزان ریاضی نخونده تازه فهمیده که امتحان داریم
دوکان : تعجب کردم ؟ نه .
آسدور : بدو بریم خاله الیف بهش گفته اگه یبار دیگه نمره کم بیاره ماشینشو ازش میگیره
دوکان : عاشق این کار های خاله الیفم 😂😂😂
آسدور : بدو بریم
دوکان : فقط من ماشینمو بردم سرویس باید با ماشین دوروش بریم
آسدور : باشه فقط بریمممم
🔻خانواده اوزکایا
برک : آیبیکه کتم کجاست دیرم شد ساعت ۶:۴۵اس اونوقت ما تازه از خواب بلندشدیم امروز یه جلسه مهم داریم شانس بیارم تو ترافیک نمونم که دیر بشه
ایبیکه : صد دفعه بهت گفتم اون گوشیتو بزن به شارژ که خاموش نشه و ما هم خواب بمونیم
بابور : مامانننن جورابام کجاست ؟
آیبیکه: نمیدونم نمیدونم چرا هر چی رو توی این خونه پیدا نمیکنید منو صدا میزنید اخه
آیبر : بابور بدو بریم دیرمون شده امتحانم داریم زود باش
بابور : آیبر جورابام نیست
آیبر : احمق جان تو دستته
بابور : عههه
سریع جوراباشو پوشید
بابور : بریم بریم
آیبر : مامان ما رفتیم خداحافظ
🔻خانواده ارن
سوسعم : بابااااا
عمر : بله اومدم دخترم
سوسعم : بابا بیا دیگه بخدا از امتحان جا میمونم
سوسن : خوندی دیگه مگه نه ؟
عمر : اون دختر منه دختر من مطمئنم صد و میگیره
سوسن : راست میگی صد و میگیره دختر خوشگلم
سوسعم : مرسی فقط بیا بریم بابا دیر شد
عمر : باشه اومدم ، عشقم ما رفتیم خداحافظ
سوسن : با دقت بنویس باشه مامانی ؟
سوسعم : باشه مامان خداحافظ
خانواده بارچین ...
۴.۳k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.