part ⁴⁸
part ⁴⁸
قرار در شرکت 🖇️
ویو جیمین
سریع از ماشین پیاده شدم و به سمت در ورودی بیمارستان حرکت کردم.....به سمت پذیرش رفتم
(پرستار=°)
جیمین:ببخشید بیمار.... پارک لونا..کجاست....
°پارک لونا...بیمار تصادفی
جیمین:بله...جئون جونگ کوک حالش خوبه....
°الان هر دو توی اتاق عمل هستن....جئون جونگ کوک طبقه ی دوم...و پارک لونا طبقه ی سوم ..
جیمین:ممنون
«جیمین»
درست رو به روی اتاق عمل منتظر دکتر بودم ولی سونا رو اونجا نمیدیدم...یعنی کجاست...در حال فک کردن بودم که گوشیم زنگ خورد...
جیمین:الو...سونا
سونا:ج.. جیمین (با گریه)
جیمین:چی شده
سونا:لونا...مرده (گریه ی شدید)
جیمین:ها...چی میگی من الان رو به روی اتاق عملم...
سونا:ها..چی
در حال حرف زدن با سونا بودم که دکتر از اتاق عمل اومد بیرون سریع به سمتش رفتم
(دکتر=•)
•شما همراه بیمار هستید
جیمین:بله....حالش چطوره
•ایشون زنده موندن....ولی متأسفانه به کما رفتن
جیمین:چ...چی
(بعد دکتر رفت)
جیمین:الو....سونا هنوز پشت خطی
سونا:اره....چی میگی تو
جیمین:الان دکترش از اتاق عمل اومد بیرون گفت...رفته کما (ناراحتی)
سونا:چ..چی ...کما...پس این کیه
جیمین:کی...کیه
سونا:پس...الان این لونا نیست اون لوناست....
جیمین:چی میگی باید برم کارای اداریش رو انجام بدم فعلا
(قطع کرد)
ویو سونا
بعد اینکه جیمین قطع کرد سریع به سمت پذیرش رفتم
سونا:مگه شما نگفتین لونا طبقه ی اول داره عمل میشه
پرستار:بله....خوب درست گفتم...مگه شما نگفتین کیم لونا
سونا:پارک لونا
پرستار: پارک لونا؟؟....ایشون الان از اتاق عمل خارج شدن و به ای سی یو منتقل شدن...
سونا:ها...چی...شت
ویو تهیونگ
با دکتر جونگ کوک حرف زدم عملش موفق آمیز بود....الآنم به بخش منتقل شد....ولی لونا خوب نیست....معلوم نیست کِی به هوش میاد....هوففف... مامانم و خاله جینهو رو بعد از کلی گریه... فرستادم خونه....
(پرش زمانی به فردا)
خوب دارلینگا میدونم کمه🥺
ولی قبول کنین دیگه 🫠
پارت بعد رو طولانی مینویسم 😁
✨🖇️
اسکی ممنوع ❌
قرار در شرکت 🖇️
ویو جیمین
سریع از ماشین پیاده شدم و به سمت در ورودی بیمارستان حرکت کردم.....به سمت پذیرش رفتم
(پرستار=°)
جیمین:ببخشید بیمار.... پارک لونا..کجاست....
°پارک لونا...بیمار تصادفی
جیمین:بله...جئون جونگ کوک حالش خوبه....
°الان هر دو توی اتاق عمل هستن....جئون جونگ کوک طبقه ی دوم...و پارک لونا طبقه ی سوم ..
جیمین:ممنون
«جیمین»
درست رو به روی اتاق عمل منتظر دکتر بودم ولی سونا رو اونجا نمیدیدم...یعنی کجاست...در حال فک کردن بودم که گوشیم زنگ خورد...
جیمین:الو...سونا
سونا:ج.. جیمین (با گریه)
جیمین:چی شده
سونا:لونا...مرده (گریه ی شدید)
جیمین:ها...چی میگی من الان رو به روی اتاق عملم...
سونا:ها..چی
در حال حرف زدن با سونا بودم که دکتر از اتاق عمل اومد بیرون سریع به سمتش رفتم
(دکتر=•)
•شما همراه بیمار هستید
جیمین:بله....حالش چطوره
•ایشون زنده موندن....ولی متأسفانه به کما رفتن
جیمین:چ...چی
(بعد دکتر رفت)
جیمین:الو....سونا هنوز پشت خطی
سونا:اره....چی میگی تو
جیمین:الان دکترش از اتاق عمل اومد بیرون گفت...رفته کما (ناراحتی)
سونا:چ..چی ...کما...پس این کیه
جیمین:کی...کیه
سونا:پس...الان این لونا نیست اون لوناست....
جیمین:چی میگی باید برم کارای اداریش رو انجام بدم فعلا
(قطع کرد)
ویو سونا
بعد اینکه جیمین قطع کرد سریع به سمت پذیرش رفتم
سونا:مگه شما نگفتین لونا طبقه ی اول داره عمل میشه
پرستار:بله....خوب درست گفتم...مگه شما نگفتین کیم لونا
سونا:پارک لونا
پرستار: پارک لونا؟؟....ایشون الان از اتاق عمل خارج شدن و به ای سی یو منتقل شدن...
سونا:ها...چی...شت
ویو تهیونگ
با دکتر جونگ کوک حرف زدم عملش موفق آمیز بود....الآنم به بخش منتقل شد....ولی لونا خوب نیست....معلوم نیست کِی به هوش میاد....هوففف... مامانم و خاله جینهو رو بعد از کلی گریه... فرستادم خونه....
(پرش زمانی به فردا)
خوب دارلینگا میدونم کمه🥺
ولی قبول کنین دیگه 🫠
پارت بعد رو طولانی مینویسم 😁
✨🖇️
اسکی ممنوع ❌
۶.۶k
۲۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.