i hate bts!😒
i hate bts!😒
part 1
ا/ت=واقعا خیلی رو مخه که رفیق صمیمیه بابات پسرش از بی تی اس باشههههه اونم کییییی!؟...کیم نامجوننننن؟...آر یو فایکنگ کیدینگ مییی؟...آههههه کوجیماااا بیا نجاتم بدههه😐
بابات=هی ا/ت باز که تو فکری...مودب باش جلوی اقای کیم...پسرش واقعا پسره معرکه ایه
ا/ت=البته اگه تو بی تی اس نبود :>
بابات=این حرفا رو هم جلوشون نزن فهمیدی؟...
ا/ت=چشممممممم👀
میرین تو یه رستوران خیلی شیک و پدره نامجون و خودش و میبینین
ا/ت=پسره...😒
میشینین و غذارو سفارش میدید
پدره نامجون=رفیق...چخبر؟
بابات=والا خبرا دسته شماس...چه گل پسری
پدره نامجون=و همچینین این خانوم..ماشالله ماهه شبه چهاردس...
بابات=پسره توهم ماشالله یه تیکه اقاس
مودت قشنگ موده خیلی عجیبی بود
نگاهه نامجون کردی اون لبخند زد ولی تو اخم کردی
پدرت=چطوره شما دوتا برین یکم دوره رستوران باشین تا ما صحبتمونو بکنیم؟
بابات=اره برین...
نامجون=با اجازه...
نامجون متظره تو بود دستش و گرفت جلوت ولی دستشو پس دی و خودت بلند شدی رفتی
رفتین تو حیاطه رستوران خیلی جای قشنگی بود
نامجون=تو چته؟..
ا/ت=من چمه؟...
نامجون=اره هی چش غره میری!
ا/ت=معلومه که میرم....آهنگه جدید دادین؟؟؟؟...?smoth like butter😂واقعا مضخرفین...اه اه اه
نامجون خیلی ناراحت شد
نامجون=دلت نمیخواد گوش نده کسی اجبارت نکرده!
ا/ت=رو مخمیننننن هر هفتاتون
نامجون=برام مهم نی
ا/ت=اه...
داری راه میری که پات میخوره به یه سنگ و نزدیک بود با سر بر تو زمن که نامجون میگیرتت و میندازتش تو بغله خودش
تو ذهنت
ا/ت=چقد بغلش گرمه...
بعد....
part 1
ا/ت=واقعا خیلی رو مخه که رفیق صمیمیه بابات پسرش از بی تی اس باشههههه اونم کییییی!؟...کیم نامجوننننن؟...آر یو فایکنگ کیدینگ مییی؟...آههههه کوجیماااا بیا نجاتم بدههه😐
بابات=هی ا/ت باز که تو فکری...مودب باش جلوی اقای کیم...پسرش واقعا پسره معرکه ایه
ا/ت=البته اگه تو بی تی اس نبود :>
بابات=این حرفا رو هم جلوشون نزن فهمیدی؟...
ا/ت=چشممممممم👀
میرین تو یه رستوران خیلی شیک و پدره نامجون و خودش و میبینین
ا/ت=پسره...😒
میشینین و غذارو سفارش میدید
پدره نامجون=رفیق...چخبر؟
بابات=والا خبرا دسته شماس...چه گل پسری
پدره نامجون=و همچینین این خانوم..ماشالله ماهه شبه چهاردس...
بابات=پسره توهم ماشالله یه تیکه اقاس
مودت قشنگ موده خیلی عجیبی بود
نگاهه نامجون کردی اون لبخند زد ولی تو اخم کردی
پدرت=چطوره شما دوتا برین یکم دوره رستوران باشین تا ما صحبتمونو بکنیم؟
بابات=اره برین...
نامجون=با اجازه...
نامجون متظره تو بود دستش و گرفت جلوت ولی دستشو پس دی و خودت بلند شدی رفتی
رفتین تو حیاطه رستوران خیلی جای قشنگی بود
نامجون=تو چته؟..
ا/ت=من چمه؟...
نامجون=اره هی چش غره میری!
ا/ت=معلومه که میرم....آهنگه جدید دادین؟؟؟؟...?smoth like butter😂واقعا مضخرفین...اه اه اه
نامجون خیلی ناراحت شد
نامجون=دلت نمیخواد گوش نده کسی اجبارت نکرده!
ا/ت=رو مخمیننننن هر هفتاتون
نامجون=برام مهم نی
ا/ت=اه...
داری راه میری که پات میخوره به یه سنگ و نزدیک بود با سر بر تو زمن که نامجون میگیرتت و میندازتش تو بغله خودش
تو ذهنت
ا/ت=چقد بغلش گرمه...
بعد....
۳۲.۶k
۰۸ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.