آهنگ قلب من 🎼 ●Part ۳۱●
(سونا)
بعد از ده دقیقه رسیدم به ساختمون رفتم داخل دیدم شوگا کلافه داره به اینور اونور نگاه میکنه سریع رفتم سمتش
سونا: شوگا نابی کو؟
شوگا: نمیدونم چیشده؟
سونا: اون دیوونه میخواد خودکشی بکنه
شوگا: چیییییی؟!
سونا: بدو بریم بالا پشت بوم حتما اونجاست
سریع با شوگا رفتیم بالا و هرچقدر گشتیم کسی اونجا نبود
شوگا: وااا غیب شده دختره
سونا: نکنه..
با ترس هر دو رفتیم و پایین رو نگاه کردیم خداروشکر چیزی نشده بود ولی خب اون کجاست آب نشده بره تو زمین که
سونا: باید ساختمونو بگردیم
شوگا: گشتم نبود
سونا: وااا؟!؟! یعنی چی؟!
شوگا: بیا بریم خونرو بگردیم
سونا: باشه
سمت خونه رفتیم و اولین کاری که کردیم گشتن بالا پشت بوم بود ولی بازم کسی نبود سریع رفتیم داخل خونه ، وقتی وارد خونه شدیم همه جارو گشتم و وقتی وارد اتاق نابی شدم چشمام درشت شد
سونا: وسایل نابی کوش؟؟
شوگا: چی؟
شوگا هم اومد داخل رو دید همه وسایل نابی غیب شده بود و فقط تخت و کمد مونده بود
سونا: اون کجاست؟
شوگا: به تو دقیقا چی گفت؟
سونا: بهم گفت که دیگه نمیتونه تحمل کنه و باهام خداحافظی کرد
شوگا: باید بریم اداره پلیس بدو
سونا: باشه
با شوگا رفتیم اداره پلیس و گزارش گم شدنش رو دادیم و خودمونم رفتیم کل شهر رو گشتیم ولی غیب شده بود ، الان کل افراد کمپانی و پلیسا دارن دنبالش میگردن ولی نابی هیچ اثری ازش نیست
(شوگا)
هوففف همش تقصیر منه اون به من وابسته شده بود نباید اونجوری باهاش حرف میزدم ، از ظهر تا الان یکسره داریم تو خیابونا دنبالش میگردیم ولی انگار آب شده رفته تو زمین
سونا: بهتره تو بری خونه من به گشتن ادامه میدم
شوگا: ولی..
سونا: ولی نداره برو
شوگا: باشه فعلا
رفتم خونه و از اونجا که حوصله نداشتم و دیروزم با سانی دعوا کردم بدون هیچ حرفی رفتم تو اتاق کارم همش بخاطر حرفای احمقانه سانی من با نابی اونطوری حرف زدم و اون الان گم و گور شده بخاطر همون حرف ها
کپی ممنوع ❌
بعد از ده دقیقه رسیدم به ساختمون رفتم داخل دیدم شوگا کلافه داره به اینور اونور نگاه میکنه سریع رفتم سمتش
سونا: شوگا نابی کو؟
شوگا: نمیدونم چیشده؟
سونا: اون دیوونه میخواد خودکشی بکنه
شوگا: چیییییی؟!
سونا: بدو بریم بالا پشت بوم حتما اونجاست
سریع با شوگا رفتیم بالا و هرچقدر گشتیم کسی اونجا نبود
شوگا: وااا غیب شده دختره
سونا: نکنه..
با ترس هر دو رفتیم و پایین رو نگاه کردیم خداروشکر چیزی نشده بود ولی خب اون کجاست آب نشده بره تو زمین که
سونا: باید ساختمونو بگردیم
شوگا: گشتم نبود
سونا: وااا؟!؟! یعنی چی؟!
شوگا: بیا بریم خونرو بگردیم
سونا: باشه
سمت خونه رفتیم و اولین کاری که کردیم گشتن بالا پشت بوم بود ولی بازم کسی نبود سریع رفتیم داخل خونه ، وقتی وارد خونه شدیم همه جارو گشتم و وقتی وارد اتاق نابی شدم چشمام درشت شد
سونا: وسایل نابی کوش؟؟
شوگا: چی؟
شوگا هم اومد داخل رو دید همه وسایل نابی غیب شده بود و فقط تخت و کمد مونده بود
سونا: اون کجاست؟
شوگا: به تو دقیقا چی گفت؟
سونا: بهم گفت که دیگه نمیتونه تحمل کنه و باهام خداحافظی کرد
شوگا: باید بریم اداره پلیس بدو
سونا: باشه
با شوگا رفتیم اداره پلیس و گزارش گم شدنش رو دادیم و خودمونم رفتیم کل شهر رو گشتیم ولی غیب شده بود ، الان کل افراد کمپانی و پلیسا دارن دنبالش میگردن ولی نابی هیچ اثری ازش نیست
(شوگا)
هوففف همش تقصیر منه اون به من وابسته شده بود نباید اونجوری باهاش حرف میزدم ، از ظهر تا الان یکسره داریم تو خیابونا دنبالش میگردیم ولی انگار آب شده رفته تو زمین
سونا: بهتره تو بری خونه من به گشتن ادامه میدم
شوگا: ولی..
سونا: ولی نداره برو
شوگا: باشه فعلا
رفتم خونه و از اونجا که حوصله نداشتم و دیروزم با سانی دعوا کردم بدون هیچ حرفی رفتم تو اتاق کارم همش بخاطر حرفای احمقانه سانی من با نابی اونطوری حرف زدم و اون الان گم و گور شده بخاطر همون حرف ها
کپی ممنوع ❌
۹۰.۰k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.