مثلث اعتراف P¹
((مین ا/ت 19 ساله))
صدای آلارم*
بخدا میخام بکپم...نمیخوام برم دانشگاهه...عه اولین روز مدرسمه...خ بکیرم برم باز بخابم فوقش میگم مریض بودم...
چیزی محکم میخوره تو سرت*
هن این چی بود....دمپاییییییییی
_بخدااا هویون اگه تو بودی میکشمتتتت
+نیشخند*
_یاااا هویونااااا میکشمتتت
حمله و زدنش با دمپایی*
تا...تو...باشی...منو...نزنی
+جغله فکر کردی الان زهره ترک میشم؟؟هه...
+گرفتن موهات*
+اومدن پایین تر تا هم قد شین*
+یادت باشه من توی مافیام...
((عاااا مین هویوننن برادرت و معاون دسته دوم جونگ...کوک صاحب باند ما..فی..یااا...۲۱ ساله))
_عه جدی؟؟؟؟.....خ ب...کی...رم(بخش بخش بخونین وقتی ...میزارم)
_زبون در اوردن*
+نداری
_دیلدو هست
+اونم نداریم
_یاااا ول کن دیگه
+موهات رو ول میکنه*
+من میرم....تو مدرسه نبینمت...
_ق..را...ره ببینییی
+میره*
اوه اوه ریدم کلاسم.عااا نه نریدم هنو خیلی مونده
با ارامش همه کارامو میکنم و راه میوفتم*
ام..انگار جونگ کوکی که هویون میگه با من تو یه کلاسه...خب چی صداش کنم...مین..نههه مگه شوهرممههه...جونگی..نه...کوکی...نههه..جونگ کوکا...نهه کوک...نهههه...مستر کوک...
رسیدیم*
عه چ زود رسیدم...
صدای زنگ کلیسا*
ودففف دیرم شددد...یعنی همین الان کلاس شروع میشهه
میرم رو یه صندلی میشینم که یه مردی میاد بالا سرم و تلنگری به پیشونیم میزنه و دستشو روی میز میکوبه*
=اینجا جای منه..لیدی...؟؟
_مین ا/ت...ا/ت هستم...
=به هر حال اسمت برام مهم نیست...شنیدی چی گفتم.اینجا...جای...منه.
_حالا هر خری هستی...میتونی بری و یه جا دیگه بشینی چون من از جام تکون نمیخورم
=نچ...واقعا؟؟
*نگاه سرد
_صد البته
=*به طور ناگهانی تورو روی شونه هاش میزاره
با دست و پا میچسبم به نیمکت که اونم بلند میشه*
=خیلی لجبازی...
دستتو خلاف مفصل میپیچونه و از نیمکت جدا میشی*
نیمکت با صدای بلندی روی زمین میوفته*
همه داشتن عکس و فیلم میگرفتن و یه صداهای میومد ازشون: وایییی اون جونگکوکهه همون ارباب کوککک صاحب مافیا؟!!اره راجبش شنیدی...*
از رو شونه هاش میندازتت روی یه نیمکت دیگه*
باز قبل اینکه بشینه میشینی رو نیمکت*
=چیه...پس تو صندلی جدیدمی..
میشینه رو پات و مثل صندلی بهت تکیه میده*
_اخخخ لهمم کردیی گوریللل گندهههه
=خودت پانشدی پس مجازاتت اینه که صندلیم باشی
//مرور خاطرات از داداشت تو خونه: رئیسم جونگ کوکه..خیلی قویه..دیدیش فرار کن//
_تو جونگ کوک توی مافیا هستی؟؟
=اشتباه نکن جوجه...من رئیس مافیام
_عجب
=مشرجب
....
خوماری بکشین🦦💫
پارت بعد ۷ لایک
صدای آلارم*
بخدا میخام بکپم...نمیخوام برم دانشگاهه...عه اولین روز مدرسمه...خ بکیرم برم باز بخابم فوقش میگم مریض بودم...
چیزی محکم میخوره تو سرت*
هن این چی بود....دمپاییییییییی
_بخدااا هویون اگه تو بودی میکشمتتتت
+نیشخند*
_یاااا هویونااااا میکشمتتت
حمله و زدنش با دمپایی*
تا...تو...باشی...منو...نزنی
+جغله فکر کردی الان زهره ترک میشم؟؟هه...
+گرفتن موهات*
+اومدن پایین تر تا هم قد شین*
+یادت باشه من توی مافیام...
((عاااا مین هویوننن برادرت و معاون دسته دوم جونگ...کوک صاحب باند ما..فی..یااا...۲۱ ساله))
_عه جدی؟؟؟؟.....خ ب...کی...رم(بخش بخش بخونین وقتی ...میزارم)
_زبون در اوردن*
+نداری
_دیلدو هست
+اونم نداریم
_یاااا ول کن دیگه
+موهات رو ول میکنه*
+من میرم....تو مدرسه نبینمت...
_ق..را...ره ببینییی
+میره*
اوه اوه ریدم کلاسم.عااا نه نریدم هنو خیلی مونده
با ارامش همه کارامو میکنم و راه میوفتم*
ام..انگار جونگ کوکی که هویون میگه با من تو یه کلاسه...خب چی صداش کنم...مین..نههه مگه شوهرممههه...جونگی..نه...کوکی...نههه..جونگ کوکا...نهه کوک...نهههه...مستر کوک...
رسیدیم*
عه چ زود رسیدم...
صدای زنگ کلیسا*
ودففف دیرم شددد...یعنی همین الان کلاس شروع میشهه
میرم رو یه صندلی میشینم که یه مردی میاد بالا سرم و تلنگری به پیشونیم میزنه و دستشو روی میز میکوبه*
=اینجا جای منه..لیدی...؟؟
_مین ا/ت...ا/ت هستم...
=به هر حال اسمت برام مهم نیست...شنیدی چی گفتم.اینجا...جای...منه.
_حالا هر خری هستی...میتونی بری و یه جا دیگه بشینی چون من از جام تکون نمیخورم
=نچ...واقعا؟؟
*نگاه سرد
_صد البته
=*به طور ناگهانی تورو روی شونه هاش میزاره
با دست و پا میچسبم به نیمکت که اونم بلند میشه*
=خیلی لجبازی...
دستتو خلاف مفصل میپیچونه و از نیمکت جدا میشی*
نیمکت با صدای بلندی روی زمین میوفته*
همه داشتن عکس و فیلم میگرفتن و یه صداهای میومد ازشون: وایییی اون جونگکوکهه همون ارباب کوککک صاحب مافیا؟!!اره راجبش شنیدی...*
از رو شونه هاش میندازتت روی یه نیمکت دیگه*
باز قبل اینکه بشینه میشینی رو نیمکت*
=چیه...پس تو صندلی جدیدمی..
میشینه رو پات و مثل صندلی بهت تکیه میده*
_اخخخ لهمم کردیی گوریللل گندهههه
=خودت پانشدی پس مجازاتت اینه که صندلیم باشی
//مرور خاطرات از داداشت تو خونه: رئیسم جونگ کوکه..خیلی قویه..دیدیش فرار کن//
_تو جونگ کوک توی مافیا هستی؟؟
=اشتباه نکن جوجه...من رئیس مافیام
_عجب
=مشرجب
....
خوماری بکشین🦦💫
پارت بعد ۷ لایک
۵.۶k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.