پارت 41 فیک اجبار
پارت ۴1
♒فیک اجبار♒
سوم شخص
خب تقریبا یه هفته شده که لونا رسیده فرانسه.....تو این مدت تو یه بار کار میکنه و اونجا هم بهش یه اتاق دادن زندگی واسش هیچ معنی نداشت فقط برای زنده موندن اونجا کار میکرد.....امروز روز مهمی واسش بود.....روزی که شاید ...شاید لبخندی رو روی لباش مینشوند
○♡○♡○♡○♡○♡○♡
شرکت جونگ کوک
×خب همه چی امادس؟؟؟؟
_بله اقا....فقط باید .....
×وقت ندادم فقط باید چی؟؟؟
_باید یچیزی بهتون بگم
×بعد کنفرانس......
_ولی....
×گفتم بعد کنفرانس.....
+جونگ کوک داداش یه خبر مهم....
×چیه جی وونگ....
+شرکت....شرکت 한댱 قبل ما...طرح تو رو کنفرانس داده....
×چی....چی؟؟؟؟؟
+جونگ کوک باورم نمیشه ....تو یه همچین آدمی نیستی......پس چطوری طرحاتون شبیه هم شده؟؟؟؟(یعنی جفت پا بیام تو دهنش مرتیکه کثافت چه خوب نقش بازی میکنه:/)
×ام...امکان نداره........اون طرحا ماله منههه......مطمئن یکی کمکشون کرده.......
+ولی کی؟؟؟؟؟
×سیماااااااااااااا(یکی از کارکنای شرکته)
سیما:بله اقا.......
×یکاری کن....طرح جدید بزن.....یکاری کنننن(داد میزنه)
سیما:و...ولی اقا ...امکانش نیست.....
×سیما دیوونم نکن.........طرحای جایگزین رو بیار
سیما:ولی اوناکامل نشدن......
×پسکاملش کن..........
○●○●○●○●○●○●
دو ساعت بعد°
×همه چیز آمادس؟؟؟
+بله اقا
×خوبه پس بریم اتاث کنفرانس
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
جی وونگ
باورم نمیشه ....دو تا پروژه.......یعنی تمام نقشه هام بهم ریخت؟؟؟؟؟چطوری؟؟؟؟خدای من.......این پسر از اونی که فک میکردم باهوش تره......باید حواسمو جمع کنم......
مهم نیست فعلا وقت زیاده.......حسابشو میرسم....
#FICEJBAR
#Milla
برای ادامهنظر فراموش نشه💜🖤💜
♒فیک اجبار♒
سوم شخص
خب تقریبا یه هفته شده که لونا رسیده فرانسه.....تو این مدت تو یه بار کار میکنه و اونجا هم بهش یه اتاق دادن زندگی واسش هیچ معنی نداشت فقط برای زنده موندن اونجا کار میکرد.....امروز روز مهمی واسش بود.....روزی که شاید ...شاید لبخندی رو روی لباش مینشوند
○♡○♡○♡○♡○♡○♡
شرکت جونگ کوک
×خب همه چی امادس؟؟؟؟
_بله اقا....فقط باید .....
×وقت ندادم فقط باید چی؟؟؟
_باید یچیزی بهتون بگم
×بعد کنفرانس......
_ولی....
×گفتم بعد کنفرانس.....
+جونگ کوک داداش یه خبر مهم....
×چیه جی وونگ....
+شرکت....شرکت 한댱 قبل ما...طرح تو رو کنفرانس داده....
×چی....چی؟؟؟؟؟
+جونگ کوک باورم نمیشه ....تو یه همچین آدمی نیستی......پس چطوری طرحاتون شبیه هم شده؟؟؟؟(یعنی جفت پا بیام تو دهنش مرتیکه کثافت چه خوب نقش بازی میکنه:/)
×ام...امکان نداره........اون طرحا ماله منههه......مطمئن یکی کمکشون کرده.......
+ولی کی؟؟؟؟؟
×سیماااااااااااااا(یکی از کارکنای شرکته)
سیما:بله اقا.......
×یکاری کن....طرح جدید بزن.....یکاری کنننن(داد میزنه)
سیما:و...ولی اقا ...امکانش نیست.....
×سیما دیوونم نکن.........طرحای جایگزین رو بیار
سیما:ولی اوناکامل نشدن......
×پسکاملش کن..........
○●○●○●○●○●○●
دو ساعت بعد°
×همه چیز آمادس؟؟؟
+بله اقا
×خوبه پس بریم اتاث کنفرانس
◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇
جی وونگ
باورم نمیشه ....دو تا پروژه.......یعنی تمام نقشه هام بهم ریخت؟؟؟؟؟چطوری؟؟؟؟خدای من.......این پسر از اونی که فک میکردم باهوش تره......باید حواسمو جمع کنم......
مهم نیست فعلا وقت زیاده.......حسابشو میرسم....
#FICEJBAR
#Milla
برای ادامهنظر فراموش نشه💜🖤💜
۳۶.۳k
۲۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.