دختر فراموش شده part 15
دختر فراموش شده
پارت 15
......
پایان صحنه اسمات دیگ
جیمین )
کنارش گرفتم خوابیدم ... که متوجه درد درد شدیدش و خونریزیش روی ملافه شدم ... بغلش کردم و بردمش توی مستر و بدنشو شستم و بیست دقیقه گذاشتمش توی وان اب گرم ! رفتم سمت تخت و ملافه رو عوض کردم یه مسکن بهش دادم و موهاشو خشک کردم و خابوندمش کنارم ...
هانا )
صبح با دل درد بدی زیر شکمم بیدار شدم و جیمینو دیدم که داش توی اینه موهاشو تافت میزد
- تو اینجا چیکار میکنی ؟
+ هنوز مستی ؟
- عه راستی دیشب ...
+ عاره دیشب ...
- توی عوضی بهم گفتی دوستم نداری
+ وات ؟
- عاره خوب یادمه ک خابوندم تو گوشت و بعد رفتم بیرون و مست کردم ولی بقیشو یادم نمیاد !
+ واقعا یادت نمیاد ؟
- نه من هیچوقت زمان مستیمو به یاد نمیارم
+ اخه ...
- چیه ؟ چیزی گفتم ؟
هول شد
+ ن...نه
نگاهی به لباسم کردم و جیغ زدم
- کی لباسامو عوض کردههه ؟
جیمبن دوبارع هول شد
+ خ...خد...خدمتکار
- خوبه بگو بیادش
+ باشه
جیمین )
با ترس از اتاق خارج شدم ... اگه یادش نمیاد ! پس مسلما بعد از فهمیدن این موضوع هم میگه رابطه اش با من رو با رضایت انجام نداده پس ... بهتره بهش هیچی نگم ! سمت خدمتکار شخصیم رفتم ...
+ عممم چیزه ... راستش
$ مشکلی پیش اومده ارباب جوان ؟
+ خب ببین اگه هانا پرسید کی لباساشو دیشب عوض کرده میگی تویی فهمیدی ؟
$ بله ارباب
دختر حرف گوش کنی بود و راز نگهدارم بود
هانا )
لابد پرید شدم این خونریزی دیگه چه کوفتیه ... تا حالا انقد درد نداشتم !
سمت دستشویی رفتم و از مامان جیمین پد گرفتم و گذاشتم و لباسام که خشک شده بود و پوشیدم و همراه جیمین از در خارج شدم تا بریم کمپانی !
- به لطف تو دیشب نتونستم برم خابگاه !
+ ب من چه ؟
- اگه اون حرفا رو نمیزدی مست نمیکردم !
+ اگرم مست نمیکردی من جبران نمیکردم
- جان ؟
+ بیخیال
جیمین )
نمیدونم چرا از دیشب تا حالا حس مالکیت بهش دارم و روش حساس شدم عادیع ؟ ( اره پسرم عادیه )
لباسش دیروز عصر بنظرم مناسب بود ولی الان نگاه میکنم خیلی کوتاه بود ... سوار ماشینم شدم و با اشاره به هانا گفتم
+ سوار شو !
- نمیخام با تاکسی میرم
و چشم و ابرویی برام نازک کرد
+ تا وقتی من هستم چرا تاکسی ؟
هانا بی توجه روشو پشت به من کرد ... پیاده شدم و تو یه حرکت براید استایل بغلش کردم
- بزارم زمینننن
+ نمیخام
بردمش تو ماشین و گذاشتمش رو صندلی و کمربندشو قفل کردم
- هه ولی ماشینای مدل پایین کمربندشون قفل نداره !
+ مال من داره ! برای دخترای سرتقی مث تو ساختن ...
- هر هر هررر
بعد از ده دقیقه با صدای جیغ هانا سکوت ماشین شسکت !
- کجااات داری میری ؟! کمپانی از اون وره اقای گیج !
+ گیج عمته کمپانی نمیریم
- پس کجاااا ؟
+ لباس فروشی
- راستشو بگو فازت چیه سر صبحی :/ ؟
+ لباست خیلی کوتاهه میخام برات لباس بگیرم
- اولن پوششم به خودم مربوطه دومن چرا تو بگیری ؟
+ اولن درسته به خودت مربوطه ولی دیدی ک دیروز مورد سوئ استفاده قرار گرفتی... هنوز ادم نشدی ؟ دومن یه هدیست
- ایشش هدیه بخوره تو سرت همون دیشب بس بود
+ دیشب که هدیه خیلی خوبی بهت دادم !
- بخدا اونا از فحش بدتر بود ... در اومدی گفتی دوسم نداری !
پارت 15
......
پایان صحنه اسمات دیگ
جیمین )
کنارش گرفتم خوابیدم ... که متوجه درد درد شدیدش و خونریزیش روی ملافه شدم ... بغلش کردم و بردمش توی مستر و بدنشو شستم و بیست دقیقه گذاشتمش توی وان اب گرم ! رفتم سمت تخت و ملافه رو عوض کردم یه مسکن بهش دادم و موهاشو خشک کردم و خابوندمش کنارم ...
هانا )
صبح با دل درد بدی زیر شکمم بیدار شدم و جیمینو دیدم که داش توی اینه موهاشو تافت میزد
- تو اینجا چیکار میکنی ؟
+ هنوز مستی ؟
- عه راستی دیشب ...
+ عاره دیشب ...
- توی عوضی بهم گفتی دوستم نداری
+ وات ؟
- عاره خوب یادمه ک خابوندم تو گوشت و بعد رفتم بیرون و مست کردم ولی بقیشو یادم نمیاد !
+ واقعا یادت نمیاد ؟
- نه من هیچوقت زمان مستیمو به یاد نمیارم
+ اخه ...
- چیه ؟ چیزی گفتم ؟
هول شد
+ ن...نه
نگاهی به لباسم کردم و جیغ زدم
- کی لباسامو عوض کردههه ؟
جیمبن دوبارع هول شد
+ خ...خد...خدمتکار
- خوبه بگو بیادش
+ باشه
جیمین )
با ترس از اتاق خارج شدم ... اگه یادش نمیاد ! پس مسلما بعد از فهمیدن این موضوع هم میگه رابطه اش با من رو با رضایت انجام نداده پس ... بهتره بهش هیچی نگم ! سمت خدمتکار شخصیم رفتم ...
+ عممم چیزه ... راستش
$ مشکلی پیش اومده ارباب جوان ؟
+ خب ببین اگه هانا پرسید کی لباساشو دیشب عوض کرده میگی تویی فهمیدی ؟
$ بله ارباب
دختر حرف گوش کنی بود و راز نگهدارم بود
هانا )
لابد پرید شدم این خونریزی دیگه چه کوفتیه ... تا حالا انقد درد نداشتم !
سمت دستشویی رفتم و از مامان جیمین پد گرفتم و گذاشتم و لباسام که خشک شده بود و پوشیدم و همراه جیمین از در خارج شدم تا بریم کمپانی !
- به لطف تو دیشب نتونستم برم خابگاه !
+ ب من چه ؟
- اگه اون حرفا رو نمیزدی مست نمیکردم !
+ اگرم مست نمیکردی من جبران نمیکردم
- جان ؟
+ بیخیال
جیمین )
نمیدونم چرا از دیشب تا حالا حس مالکیت بهش دارم و روش حساس شدم عادیع ؟ ( اره پسرم عادیه )
لباسش دیروز عصر بنظرم مناسب بود ولی الان نگاه میکنم خیلی کوتاه بود ... سوار ماشینم شدم و با اشاره به هانا گفتم
+ سوار شو !
- نمیخام با تاکسی میرم
و چشم و ابرویی برام نازک کرد
+ تا وقتی من هستم چرا تاکسی ؟
هانا بی توجه روشو پشت به من کرد ... پیاده شدم و تو یه حرکت براید استایل بغلش کردم
- بزارم زمینننن
+ نمیخام
بردمش تو ماشین و گذاشتمش رو صندلی و کمربندشو قفل کردم
- هه ولی ماشینای مدل پایین کمربندشون قفل نداره !
+ مال من داره ! برای دخترای سرتقی مث تو ساختن ...
- هر هر هررر
بعد از ده دقیقه با صدای جیغ هانا سکوت ماشین شسکت !
- کجااات داری میری ؟! کمپانی از اون وره اقای گیج !
+ گیج عمته کمپانی نمیریم
- پس کجاااا ؟
+ لباس فروشی
- راستشو بگو فازت چیه سر صبحی :/ ؟
+ لباست خیلی کوتاهه میخام برات لباس بگیرم
- اولن پوششم به خودم مربوطه دومن چرا تو بگیری ؟
+ اولن درسته به خودت مربوطه ولی دیدی ک دیروز مورد سوئ استفاده قرار گرفتی... هنوز ادم نشدی ؟ دومن یه هدیست
- ایشش هدیه بخوره تو سرت همون دیشب بس بود
+ دیشب که هدیه خیلی خوبی بهت دادم !
- بخدا اونا از فحش بدتر بود ... در اومدی گفتی دوسم نداری !
۴۱.۱k
۰۳ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.