چند پارتی کوک(پارت ۳):
چند پارتی کوک(پارت ۳):
وفتم حمام و یک دوش ۵مینی گرفتم و اومدم بیرون موقعی که اومدم
بیرون کوکنسشته بود روی تخت و داشت فکر میکرد منم از کنارش رد شدم ورفتم جلوی اینم و کرم صورتو زدم و لباس پوشیدم و رفتم بیرون از اتاق تا برم آب بخورم.
آب خوردم و رفتم توی اتاق و دیدم که کوک دراز کشیده بود و داشت با گوشیش ور میرفت منم رفتم با فاصله ازش خوابیدم سرمو گذاشتم روی بالشت و چشمام و بستم یکدفعه دشتی دور کمرم حلقه شد فهمیدم کوک بود برا همین گفتم:
ا،ت:ولم کن
کوک:نمیخوام
ا،ت :گفتم دستتو بردار کسی که از کسی متنفر باشه رو بغل نمیکنه
کوک:ا،ت من گفتم که از توی عصبانیت به تو اونو گفتم بخدا از قصد نبود
ا،ت:ساکت باش و بگیر بخواب(سرد)
کوک:نمیخوام تو باید به توضیح های من گوش بدی
کوک ویو:
دیدم که نفساش منظم شده وقتی دیدمش دیدم خوابه مثل یک خرگوش کیوت خوابشبرده بود من واقعا نمیدونم چرا به این کیوت گفتم ازت متنفرم
صبح روز بعد:
ا،ت ویو:
چشمامو باز کردم و چشمای کوک یک سانتی متری من بود من واقعا نمیدونم که حرفشو باور کنم یا نه
اینارو ول کردم و رفتم دستشویی و کارامو کردم و رفتم پایین که صبحانه درست کنم.بعد از چند مین دستی دور کمرم حلقه شد
ا،ت,:کوک ولم کن دستم چاقو هست(سرد)
کوک ا،ت رو برگردوند و روی اوپن گذاشتش و توی چشماش نگاه کردو گفت:
کوک:عشقم لطفا باهام قهر نکن -من بدون تو میمیرم باورت نمیشه که از وقتی اون حرفو بهت زدم از دیشب تا الان داشتم گریه میکردم ا،ت خواهش میکنم(با بغض و گریه)
ا،ت ویو:
واقعا طاقت دیدن اشکاشآ نداشتم برای همین محکم لباشو بوسیدم و...
کوک ویو:
داشتم حرف می زدم که یکدفعه ا،ت منو بوسید اولش توی شکبودم ولی بعدش باهاش همراهی کردمو.......
لایک وفالو یادتون نره
دوستون دارم و اینکه پارت دیگه آخر هست
❤️❤️❤️❤️
وفتم حمام و یک دوش ۵مینی گرفتم و اومدم بیرون موقعی که اومدم
بیرون کوکنسشته بود روی تخت و داشت فکر میکرد منم از کنارش رد شدم ورفتم جلوی اینم و کرم صورتو زدم و لباس پوشیدم و رفتم بیرون از اتاق تا برم آب بخورم.
آب خوردم و رفتم توی اتاق و دیدم که کوک دراز کشیده بود و داشت با گوشیش ور میرفت منم رفتم با فاصله ازش خوابیدم سرمو گذاشتم روی بالشت و چشمام و بستم یکدفعه دشتی دور کمرم حلقه شد فهمیدم کوک بود برا همین گفتم:
ا،ت:ولم کن
کوک:نمیخوام
ا،ت :گفتم دستتو بردار کسی که از کسی متنفر باشه رو بغل نمیکنه
کوک:ا،ت من گفتم که از توی عصبانیت به تو اونو گفتم بخدا از قصد نبود
ا،ت:ساکت باش و بگیر بخواب(سرد)
کوک:نمیخوام تو باید به توضیح های من گوش بدی
کوک ویو:
دیدم که نفساش منظم شده وقتی دیدمش دیدم خوابه مثل یک خرگوش کیوت خوابشبرده بود من واقعا نمیدونم چرا به این کیوت گفتم ازت متنفرم
صبح روز بعد:
ا،ت ویو:
چشمامو باز کردم و چشمای کوک یک سانتی متری من بود من واقعا نمیدونم که حرفشو باور کنم یا نه
اینارو ول کردم و رفتم دستشویی و کارامو کردم و رفتم پایین که صبحانه درست کنم.بعد از چند مین دستی دور کمرم حلقه شد
ا،ت,:کوک ولم کن دستم چاقو هست(سرد)
کوک ا،ت رو برگردوند و روی اوپن گذاشتش و توی چشماش نگاه کردو گفت:
کوک:عشقم لطفا باهام قهر نکن -من بدون تو میمیرم باورت نمیشه که از وقتی اون حرفو بهت زدم از دیشب تا الان داشتم گریه میکردم ا،ت خواهش میکنم(با بغض و گریه)
ا،ت ویو:
واقعا طاقت دیدن اشکاشآ نداشتم برای همین محکم لباشو بوسیدم و...
کوک ویو:
داشتم حرف می زدم که یکدفعه ا،ت منو بوسید اولش توی شکبودم ولی بعدش باهاش همراهی کردمو.......
لایک وفالو یادتون نره
دوستون دارم و اینکه پارت دیگه آخر هست
❤️❤️❤️❤️
۲۶.۰k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.