عشق یهویی²
عشقیهویی²
ات ـ بدو بریممم
تهیونگویو
رفتن..منم راهمو کشیدمو رفتم سمت بار
ات و دوستشو دیدم
تهیونگ ـ اه اه...چندش
ات ـ..... جنی بدو بریم
جنی ـ خوب شد ب موقع اومدینا
چی؟
الان منو نادیده گرف؟
هوففف...
رفتم روی یکی از صندلیا نشستم
ات و دوستاشم اومدن
اتویو
من خیلی تهیونگو دوس دارم ولی نشون نمیدم!
با هر حرفی ک نیزنه قلبم تیکه تیکه میشه(درکت میکنم خاعرم..)
فک کنم..بهتره ب این عشق یک طرفه خاتمه بدم!
والا..تاکی میخام عاشقش بمونم؟
فقد برای ایندم تلاش میکنم..افرین ب خودم..
گارسون ـ چی میل دارین؟
ات ـ دخترا من نوشیدتی نمیخوردم چون قراره ماشینو برونم
جنی ـ ویسکی ۲۰ درصد
هانول ـ منم همینو میخام
ات ـ شیرموز
جنی ـ نکشیمون شیرموزخار
ات ـ مرض..بخاطر شما نمیخورما..
هانول ـ مگه مجبورت کردیم..
ات ـ شیطونه میگه بزنم لهت کنماا
داشتیم حرف میزدیم ک ی پسره ک مست بود اومد پیشم و بغلم کرد
ات ـ هوووششش چته؟
پسره ـ جونننننن یونجی بخورمت
ات ـ من یونجی نیستم..حالاعم برو کنار
یهو ی دختره اومد بلندم کردو روم نوشابه ریخت
یونجی ـ هرزه..چطور جرات کردی نزدیک دوس پسرم بشی؟
ات ـ تویی ک پات برای همه بازه نباید دهنتو برا من وا کنی..بعدشم..اگه منظورت این پسرهس..خودش اودم اینجا
یونجی ـ شیطونه میگه بزنم لهت کنما..
ات ـ بیا جلو..*موهاشو با کش بست*
تا اومد دستشو رو بلند کنه پیچوندم(بروسلی اعظمممم)
یونجی ـ اخخخ گوه خوردم ولم کنن..
ات ـ خب..اینو بردا با خودت ببر
یونجی ـ چشم..
تهیونگویو
واح واح..حال کردم
تهیونگ ـ میبینم قوی شدیا
ات ـ من همیشه قوی بودم*سرد سردد*
ات ـ دخترا...من میرم دسشویی
جنی ـ اقااا ی سوجوو بیارینن
هانول ـ دوتااا
ات ـ کوفتتون بشه...کثافتا
اتویو
رفتم دسشویی..
بغض کرده بودم
برام سخت بود از عشق چندسالم بگذرم
گذاشتم اشکام جاری بشن
بعداز دو مین دیگه اشکامو پاک کردم..
دستو صورتمم شستم و رفتم بیرون
جنی ـ چیشده جونگولی؟*مست*
ات ـ هیچی خنگولم
هانول ـ ات..من..من نمیخام
ات ـ چی نمیخای؟
هانول ـ بخابمـ..*خابید😂*
ات ـ درود بر شرفت..جنی میتونی راه بری؟
جنی ـ هوم اره
ات ـ با مغز نری تو زمین
جنی ـ خیالت تخـ...*خورد زمین*
ات ـ درود بر عملت..!
جنی ـ اخ..
ات ـ مرضض..حالا چجوری ببرمتون؟
هانول ـ کولم کنن
ات ـ رو کولمی*پوکر*
ات ـ جنی بیا دستمو بگیر بریم تو ماشین
جنی ـ باچهههه
*ویو فردا*
اتویو
هااااهها*خمیازه*
عوم...عه من خونم! نمردمم! عررررررر*داد*
م/ات ـ چتههه عموتینا خابنن
ات ـ چی؟ مگه دیروز نرفتن؟
م/ات ـ ی هفته اینجان
ات ـ هوف...
ـ
حیمایت؟
ات ـ بدو بریممم
تهیونگویو
رفتن..منم راهمو کشیدمو رفتم سمت بار
ات و دوستشو دیدم
تهیونگ ـ اه اه...چندش
ات ـ..... جنی بدو بریم
جنی ـ خوب شد ب موقع اومدینا
چی؟
الان منو نادیده گرف؟
هوففف...
رفتم روی یکی از صندلیا نشستم
ات و دوستاشم اومدن
اتویو
من خیلی تهیونگو دوس دارم ولی نشون نمیدم!
با هر حرفی ک نیزنه قلبم تیکه تیکه میشه(درکت میکنم خاعرم..)
فک کنم..بهتره ب این عشق یک طرفه خاتمه بدم!
والا..تاکی میخام عاشقش بمونم؟
فقد برای ایندم تلاش میکنم..افرین ب خودم..
گارسون ـ چی میل دارین؟
ات ـ دخترا من نوشیدتی نمیخوردم چون قراره ماشینو برونم
جنی ـ ویسکی ۲۰ درصد
هانول ـ منم همینو میخام
ات ـ شیرموز
جنی ـ نکشیمون شیرموزخار
ات ـ مرض..بخاطر شما نمیخورما..
هانول ـ مگه مجبورت کردیم..
ات ـ شیطونه میگه بزنم لهت کنماا
داشتیم حرف میزدیم ک ی پسره ک مست بود اومد پیشم و بغلم کرد
ات ـ هوووششش چته؟
پسره ـ جونننننن یونجی بخورمت
ات ـ من یونجی نیستم..حالاعم برو کنار
یهو ی دختره اومد بلندم کردو روم نوشابه ریخت
یونجی ـ هرزه..چطور جرات کردی نزدیک دوس پسرم بشی؟
ات ـ تویی ک پات برای همه بازه نباید دهنتو برا من وا کنی..بعدشم..اگه منظورت این پسرهس..خودش اودم اینجا
یونجی ـ شیطونه میگه بزنم لهت کنما..
ات ـ بیا جلو..*موهاشو با کش بست*
تا اومد دستشو رو بلند کنه پیچوندم(بروسلی اعظمممم)
یونجی ـ اخخخ گوه خوردم ولم کنن..
ات ـ خب..اینو بردا با خودت ببر
یونجی ـ چشم..
تهیونگویو
واح واح..حال کردم
تهیونگ ـ میبینم قوی شدیا
ات ـ من همیشه قوی بودم*سرد سردد*
ات ـ دخترا...من میرم دسشویی
جنی ـ اقااا ی سوجوو بیارینن
هانول ـ دوتااا
ات ـ کوفتتون بشه...کثافتا
اتویو
رفتم دسشویی..
بغض کرده بودم
برام سخت بود از عشق چندسالم بگذرم
گذاشتم اشکام جاری بشن
بعداز دو مین دیگه اشکامو پاک کردم..
دستو صورتمم شستم و رفتم بیرون
جنی ـ چیشده جونگولی؟*مست*
ات ـ هیچی خنگولم
هانول ـ ات..من..من نمیخام
ات ـ چی نمیخای؟
هانول ـ بخابمـ..*خابید😂*
ات ـ درود بر شرفت..جنی میتونی راه بری؟
جنی ـ هوم اره
ات ـ با مغز نری تو زمین
جنی ـ خیالت تخـ...*خورد زمین*
ات ـ درود بر عملت..!
جنی ـ اخ..
ات ـ مرضض..حالا چجوری ببرمتون؟
هانول ـ کولم کنن
ات ـ رو کولمی*پوکر*
ات ـ جنی بیا دستمو بگیر بریم تو ماشین
جنی ـ باچهههه
*ویو فردا*
اتویو
هااااهها*خمیازه*
عوم...عه من خونم! نمردمم! عررررررر*داد*
م/ات ـ چتههه عموتینا خابنن
ات ـ چی؟ مگه دیروز نرفتن؟
م/ات ـ ی هفته اینجان
ات ـ هوف...
ـ
حیمایت؟
۱۲.۸k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.