مربی کوک پارت 8
دوستان پارت قبل رو یک روزه رسوندین نمیدانم بگم دمتون گرم
یا بگم جان جدتون یواشتر پیش برید..
برگشتم تا به سمت خونه برم ولی مربی داشت دقیقا از همون کوچه ای که میخواستم ازش عبور کنم رد میشد
عین جن زده ها برگشتم تا مربی رد بشه
بعدش برم خونم
ولی مثل اینکه خیلی تابلو بودم
ویو کوک.
بعد از اینکه ته وضعیت دیشبو برام گفت اصن دلم نمیخاست برم باشگاه
از طرفی ات رو دوست داشتم از طرفی نمیدونستم چجوری روم بشه نگاهش کنم،.
داشتم از یه کوچه رد میشدم تا برم باشگاه که یک خانم رو دیدم که مثل ات تیپ اش تامبوی بود
فهمیدم اتس
وایستادم که ببینم چیکار میکنه 🤝که خیلی پریشون برگشت منم رد شدم تا نفهمه که نگاش میکردم
رفتم پیشش.
×سلام
س سلام
×چرا لکنت گرفتی
هی هیچی
×میگم ات مایلی تا باشگاه قدم بزنیم
؟
استاد من باید برم
×ات واجبه
اوم باشه
×خب ات ببین من بابت دیشب معذرت میخام
نه استاد تقصیر شما نبود
×اوم
کوک توقف میکنه، ات چند قدم پیش میره و متوجه نبود کوک میشه، برمیگرده و میبینه که کوک پشت ات وایستاده بود ات قدم برمیداره و میره سمت، کوک
چرا وایستادین؟
×ات من چندتا خاهش ازت دارم
یکیش اینه که این، رسمی حرف زدن و بزاری کنار
و این که میخواستم بهت یه چیزی بگم
چی؟
×ات من از همون اولین باری که دیدمت عاشقت شدم
میشه مال من بشی؟
من واقعا دوست دارم و میخام که دوست پسرت باشم
قبول میکنی؟
ات حرف کوک رو با بوسه ای بر لبان کوک تایید کرد /چه شاعرانه شد برگانم/
ات میخاست جدا بشه ولی کوک دستاش رو گذاشت پشت کمر ات و ات رو به خودش نزدیک کرد و بوسه رو از سرگرفت
خیلی دوست دارم اقای جعون جونگ کوک،
×منم خیلی دوست دارم سرکار خانم لی ات
😂دیوانه
شرطططط😈😈
13لایک
یا بگم جان جدتون یواشتر پیش برید..
برگشتم تا به سمت خونه برم ولی مربی داشت دقیقا از همون کوچه ای که میخواستم ازش عبور کنم رد میشد
عین جن زده ها برگشتم تا مربی رد بشه
بعدش برم خونم
ولی مثل اینکه خیلی تابلو بودم
ویو کوک.
بعد از اینکه ته وضعیت دیشبو برام گفت اصن دلم نمیخاست برم باشگاه
از طرفی ات رو دوست داشتم از طرفی نمیدونستم چجوری روم بشه نگاهش کنم،.
داشتم از یه کوچه رد میشدم تا برم باشگاه که یک خانم رو دیدم که مثل ات تیپ اش تامبوی بود
فهمیدم اتس
وایستادم که ببینم چیکار میکنه 🤝که خیلی پریشون برگشت منم رد شدم تا نفهمه که نگاش میکردم
رفتم پیشش.
×سلام
س سلام
×چرا لکنت گرفتی
هی هیچی
×میگم ات مایلی تا باشگاه قدم بزنیم
؟
استاد من باید برم
×ات واجبه
اوم باشه
×خب ات ببین من بابت دیشب معذرت میخام
نه استاد تقصیر شما نبود
×اوم
کوک توقف میکنه، ات چند قدم پیش میره و متوجه نبود کوک میشه، برمیگرده و میبینه که کوک پشت ات وایستاده بود ات قدم برمیداره و میره سمت، کوک
چرا وایستادین؟
×ات من چندتا خاهش ازت دارم
یکیش اینه که این، رسمی حرف زدن و بزاری کنار
و این که میخواستم بهت یه چیزی بگم
چی؟
×ات من از همون اولین باری که دیدمت عاشقت شدم
میشه مال من بشی؟
من واقعا دوست دارم و میخام که دوست پسرت باشم
قبول میکنی؟
ات حرف کوک رو با بوسه ای بر لبان کوک تایید کرد /چه شاعرانه شد برگانم/
ات میخاست جدا بشه ولی کوک دستاش رو گذاشت پشت کمر ات و ات رو به خودش نزدیک کرد و بوسه رو از سرگرفت
خیلی دوست دارم اقای جعون جونگ کوک،
×منم خیلی دوست دارم سرکار خانم لی ات
😂دیوانه
شرطططط😈😈
13لایک
۳.۶k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.