فیک shadow of death 🐢🕸فصل دوم پارت¹⁵
لونا « داشتم به نقشه جیمین گوش میدادم که تلفنم زنگ خورد..گذاشتمش روی ویبره اما کسی که پشت خط بود خیلی سمج بود و این باعث شد توجه بقیه هم جلب بشه
میهی « کیه؟ چرا جوابشو نمیدی؟
لونا « مهم نیست
جیمین « جواب بده بزار روی بلندگو
لونا « جی
جیمین « همیشه وقتی یه کاری رو یواشکی کرده باشی برای مخفی کردنش این جمله رو میگی و از دسترس با انگشت هات بازی میکنی...سو..مثل بچه آدم حرف گوش کن کاری که گفتم بکن
لونا « صفحه گوشی رو لمس کردم و بعدش سرم رو روی میز گذاشتم...با پخش شدن صدای گلوریا همشون از تعجب چشماشون گرد شد...
گلوریا « اوه گرل خوشم نمیاد دیر جوابم رو بدی...بهتره با زبون خوش از رئیس پارک جدا بشی و بری پی کار خودت....مطمئن باش من مادر بهتری برای یونینگ میشم
جیمین « یه بار دیگه تکرار کن چی گفتی؟
گلوریا « ار...ارباب پارک شمایین
جیمین « گوشی لونا رو برداشتم و گفتم « اگه یه بار دیگه...فقط یه بار دیگه زنگ بزنی به همسر من و این چرندیات رو بگی مطمئن باش پدرت با جنازه ات روبه رو میشه....
گلوریا « صداش اونقدر ترسناک بود که از ترس دستام شروع به لرزید کرد و بعد از اون بوق ممتدی توی گوشم اکو شد که نشون دهنده قطع شدن تماس بود....
لونا « صدای جیمین به اندازه کافی ترسناک بود...برای همین سرم همچنان پایین و جرعت نگاه کردن توی چشماشو نداشتم...همه سکوت کرده بودن....بالاخره جیمین نفسش رو عصبی بیرون فرستاد و نشست روی صندلیش و به حرف اومد
جیمین « الان تمام کسایی که توی این اتاق بودن طعمه دموک شده بودن...و سوهون که برگ برنده ام بود هم شناسایی کرده بود...داشتم نقشه ای که کشیده بودم رو توضیح میدادم که دیدم تلفن لونا مدام زنگ میخوره و حالت چهره لونا و دستش که از استرس با انگشتاش بازی میکرد نشون دهنده یه اتفاق بد دیگه بود...برای همین بهش گفتم جواب بده و بزاره روی ایفون..با برقراری تماس و پخش شدن صدای گلوریا و حرفهایی که زد خونم به جوش اومد و حقش رو گذاشتم کف دستش...با قطع شدن تماس سکوت عجیبی اتاق رو فرا گرفت...کسی جرعت صحبت کردن نداشت...با توجه به موقعیت نفسم رو عصبی بیرون فرستادم و نشستم سرجام...همون جور که نشسته بودم یه لیوان آب برای خودم ریختم و گفتم « لونا از کی بهت زنگ میزنه...شماره اتو از کجا گیر اورده؟
لونا « ش..ب شب بعد از جلسه....ظاهرا از طریق هک کردن گوشی تو
جیمین « گوشیتو عوض میکنم فقط و فقطم شماره های لازم رو سیو میکنی مفهومه؟
لونا « بله
جیمین « همتون الان درگیر نقشه کثیف دموک شدید...تهیونگ و لونا رو شب جلسه شناسایی کرد و جیهوپ و سوهون که برگ برنده ام بودن امروز...( روبه سوهون) برای همین بهت گفتم نیا....الان همتون رو میشناسه ممکنه بخواد بکشتتون یا ازتون برای تحت فشار قرار دادن من استفاده کنه...
میهی « کیه؟ چرا جوابشو نمیدی؟
لونا « مهم نیست
جیمین « جواب بده بزار روی بلندگو
لونا « جی
جیمین « همیشه وقتی یه کاری رو یواشکی کرده باشی برای مخفی کردنش این جمله رو میگی و از دسترس با انگشت هات بازی میکنی...سو..مثل بچه آدم حرف گوش کن کاری که گفتم بکن
لونا « صفحه گوشی رو لمس کردم و بعدش سرم رو روی میز گذاشتم...با پخش شدن صدای گلوریا همشون از تعجب چشماشون گرد شد...
گلوریا « اوه گرل خوشم نمیاد دیر جوابم رو بدی...بهتره با زبون خوش از رئیس پارک جدا بشی و بری پی کار خودت....مطمئن باش من مادر بهتری برای یونینگ میشم
جیمین « یه بار دیگه تکرار کن چی گفتی؟
گلوریا « ار...ارباب پارک شمایین
جیمین « گوشی لونا رو برداشتم و گفتم « اگه یه بار دیگه...فقط یه بار دیگه زنگ بزنی به همسر من و این چرندیات رو بگی مطمئن باش پدرت با جنازه ات روبه رو میشه....
گلوریا « صداش اونقدر ترسناک بود که از ترس دستام شروع به لرزید کرد و بعد از اون بوق ممتدی توی گوشم اکو شد که نشون دهنده قطع شدن تماس بود....
لونا « صدای جیمین به اندازه کافی ترسناک بود...برای همین سرم همچنان پایین و جرعت نگاه کردن توی چشماشو نداشتم...همه سکوت کرده بودن....بالاخره جیمین نفسش رو عصبی بیرون فرستاد و نشست روی صندلیش و به حرف اومد
جیمین « الان تمام کسایی که توی این اتاق بودن طعمه دموک شده بودن...و سوهون که برگ برنده ام بود هم شناسایی کرده بود...داشتم نقشه ای که کشیده بودم رو توضیح میدادم که دیدم تلفن لونا مدام زنگ میخوره و حالت چهره لونا و دستش که از استرس با انگشتاش بازی میکرد نشون دهنده یه اتفاق بد دیگه بود...برای همین بهش گفتم جواب بده و بزاره روی ایفون..با برقراری تماس و پخش شدن صدای گلوریا و حرفهایی که زد خونم به جوش اومد و حقش رو گذاشتم کف دستش...با قطع شدن تماس سکوت عجیبی اتاق رو فرا گرفت...کسی جرعت صحبت کردن نداشت...با توجه به موقعیت نفسم رو عصبی بیرون فرستادم و نشستم سرجام...همون جور که نشسته بودم یه لیوان آب برای خودم ریختم و گفتم « لونا از کی بهت زنگ میزنه...شماره اتو از کجا گیر اورده؟
لونا « ش..ب شب بعد از جلسه....ظاهرا از طریق هک کردن گوشی تو
جیمین « گوشیتو عوض میکنم فقط و فقطم شماره های لازم رو سیو میکنی مفهومه؟
لونا « بله
جیمین « همتون الان درگیر نقشه کثیف دموک شدید...تهیونگ و لونا رو شب جلسه شناسایی کرد و جیهوپ و سوهون که برگ برنده ام بودن امروز...( روبه سوهون) برای همین بهت گفتم نیا....الان همتون رو میشناسه ممکنه بخواد بکشتتون یا ازتون برای تحت فشار قرار دادن من استفاده کنه...
۷۴.۰k
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.