عشق دبیرستانی من
که یهو....
یک مرد گنده و بزرگ وارد شد و با سردی گفت
&ارباب تو رو صدا میزنند بلند شو
+ارباب کیه؟
&بلند شو
+نمیخوام و نمیام
&باشه خودت خواستی
من رو بلند کرد و انداخت رو کولش به کمرش مشت میزدم
+هی بزارم زمین الان میوفتم
&هسسس
وارد یک اتاق شدیم منو گذاشت زمین
&آوردمش ارباب
به پسره که جلوی پنجره بود و پشت به ما کرده بود نگاه کردم
-باشه میتونی بری
اون مرد خارج شدم و اون پسر به سمتم برگشت
+تو؟...تو چرا منو آوردی اینجا
-هیسسس...آروم باش(بهش نزدیک میشه و پوزخند میزنه)
+نزدیک تر نیا(یک قدم به عقب میره)
هی بهم نزدیک میشد و من هم یک قدم به عقب میرفتم که یهو با دیوار برخورد کردم اومد و یک دستش رو گذاشت کنار سرم و با یکی دیگه کمرم رو گرفتم صورتش رو نزدیک صورتم کرد لب هامون فقط چند سانت باهم فاصله داشت به چشماش خیره شدم
-میخواب بدونی چرا آوردمت اینجا؟باشه بزار بهت بگم
یهو بلندم کرد برای اینکه میوفتم پاهام رو دور ک*مرش حلقه کردم و دستام رو دور گردنش من رو روی تخت گذاشت و روم خ*یمه زد
(بریم کامنتا😈😈)
ببین چه ادمین خوبم اسمات مینویسم
یک مرد گنده و بزرگ وارد شد و با سردی گفت
&ارباب تو رو صدا میزنند بلند شو
+ارباب کیه؟
&بلند شو
+نمیخوام و نمیام
&باشه خودت خواستی
من رو بلند کرد و انداخت رو کولش به کمرش مشت میزدم
+هی بزارم زمین الان میوفتم
&هسسس
وارد یک اتاق شدیم منو گذاشت زمین
&آوردمش ارباب
به پسره که جلوی پنجره بود و پشت به ما کرده بود نگاه کردم
-باشه میتونی بری
اون مرد خارج شدم و اون پسر به سمتم برگشت
+تو؟...تو چرا منو آوردی اینجا
-هیسسس...آروم باش(بهش نزدیک میشه و پوزخند میزنه)
+نزدیک تر نیا(یک قدم به عقب میره)
هی بهم نزدیک میشد و من هم یک قدم به عقب میرفتم که یهو با دیوار برخورد کردم اومد و یک دستش رو گذاشت کنار سرم و با یکی دیگه کمرم رو گرفتم صورتش رو نزدیک صورتم کرد لب هامون فقط چند سانت باهم فاصله داشت به چشماش خیره شدم
-میخواب بدونی چرا آوردمت اینجا؟باشه بزار بهت بگم
یهو بلندم کرد برای اینکه میوفتم پاهام رو دور ک*مرش حلقه کردم و دستام رو دور گردنش من رو روی تخت گذاشت و روم خ*یمه زد
(بریم کامنتا😈😈)
ببین چه ادمین خوبم اسمات مینویسم
۸۲۹
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.