forbidden lovemaking
p1 continue
×با اجازتون میرم دنبالش پدر
همزمان با دویدنش صدای پاشنه های کفشش فضا رو پر کردن
*چرا آداب دربار رو یاد نمیگیره؟! اون قراره ملکه باشه
~لیسی مثل تو نیست پاتریشیا
زن نفس عمیقی کشید و سعی کرد به خوردنش ادامه بده، دخترک درحالی که با قدم های محکم و سریع مسیر اتاقش رو طی میکرد با کشیده شدن بازوش توسط خواهرش از حرکت ایستاد
×لیسی صبر کن
&کُرتنی.. تو واقعا داری ازدواج میکنی؟!
×مجبورم.. می خوای باهام قهر کنی؟!
محکم جسم خواهر بزرگش رو بغل گرفت
&خب بگو نمی خوای ازدواج کنی
×لیسی.. این بخاطر صلح دو سرزمینه
متقابل جسم ظریف خواهرش رو بغل کرد و موهای ابریشمی بلُندش رو نوازش میکرد
&تو حتی به زبونی که اونا حرف میزنن مسلط نیستی
×شاهزاده زبون مارو بلده
&لعنت بهش.. من نمی خوام تو ازدواج کنی کرتنی
×بیخیال لیسی.. تو هم یک روز عاشق میشی
سرش رو از سینه خواهرش فاصله داد و درحالی که به چشم هاش زل زده بود گفت
&یعنی تو عاشق شدی؟!
دختر بزرگ فقط لبخند زد و دختر کوچولو رو با علامت سوال ذهنش رها کرد
#استری_کیدز
#لینو
×با اجازتون میرم دنبالش پدر
همزمان با دویدنش صدای پاشنه های کفشش فضا رو پر کردن
*چرا آداب دربار رو یاد نمیگیره؟! اون قراره ملکه باشه
~لیسی مثل تو نیست پاتریشیا
زن نفس عمیقی کشید و سعی کرد به خوردنش ادامه بده، دخترک درحالی که با قدم های محکم و سریع مسیر اتاقش رو طی میکرد با کشیده شدن بازوش توسط خواهرش از حرکت ایستاد
×لیسی صبر کن
&کُرتنی.. تو واقعا داری ازدواج میکنی؟!
×مجبورم.. می خوای باهام قهر کنی؟!
محکم جسم خواهر بزرگش رو بغل گرفت
&خب بگو نمی خوای ازدواج کنی
×لیسی.. این بخاطر صلح دو سرزمینه
متقابل جسم ظریف خواهرش رو بغل کرد و موهای ابریشمی بلُندش رو نوازش میکرد
&تو حتی به زبونی که اونا حرف میزنن مسلط نیستی
×شاهزاده زبون مارو بلده
&لعنت بهش.. من نمی خوام تو ازدواج کنی کرتنی
×بیخیال لیسی.. تو هم یک روز عاشق میشی
سرش رو از سینه خواهرش فاصله داد و درحالی که به چشم هاش زل زده بود گفت
&یعنی تو عاشق شدی؟!
دختر بزرگ فقط لبخند زد و دختر کوچولو رو با علامت سوال ذهنش رها کرد
#استری_کیدز
#لینو
۱۲.۲k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.