⭐A love that's started with hate 🌔🌑
⭐A love that's started with hate 🌔🌑
یونا رو به یجی:خب الان چه کنیم ؟
یجی : هیچ دیگه باید پروژه رو آماده کنیم
یونا رو به ته و کوک:این دلیل نمیشه آشتی کنیم
کوک: حالا کی خواست با شما دو تا چلمنگ باشه
ته: حق گفتی
یونا: مواظب حرف زدنت باش
کوک: اگه نباشم چی
یونا: بد میشه برات
معلم: بس کنید دیگه میخواید برید دفتر
یونا و کوک: نه
کلاس تموم شد دست یونا توسط جونگ کوک گرفته شد
کوک: گوشی تو بده(سرد)
یونا: برا چی
کوک:بده کاریت نباشه(سرد)
یونا: هعیییییی باشه بیا
کوک شماره خودشو ثبت کرد
کوک: این شمارم هست پیام میدم چه ساعتی بیام دنبالت
یونا: ب...باشه
ویو یونا
دروغ چرا یه خورده ازش میترسم ولی یه خورده هم ازش خوشم اومده( میتونم بپرسم فازت چیه؟ چی مصرف میکنی؟)
ویو کوک
گفتم شماره مو وارد کنم شماره یونا رو از یکی از این بچه ها گرفتم
یونا رفت خونه با پدرش مواجه شد
بابا یونا: دختره هرزه آبرو نذاشتی برام(با داد)
یونا: ب..بابا
پدر یونا کمربندش رو برداشت و یونا رو همین طوری کتک میزد خون ریزی یونا زیاد بود یونا بی جون بود گفت: چه را این کار رو میکنی من فقط اولین بارم بود از مدرسه زنگ زدن(بی جون )
پدر یونا: چون هیچوقت نخواستمت
ویو یونا
با این حرفی که بابا زد قلبم تیکه تیکه شد خوب بعید نی اگه میخواست آنقد کتک نمیزد)
شرط
فالورها به۲۲۰ برسه
یونا رو به یجی:خب الان چه کنیم ؟
یجی : هیچ دیگه باید پروژه رو آماده کنیم
یونا رو به ته و کوک:این دلیل نمیشه آشتی کنیم
کوک: حالا کی خواست با شما دو تا چلمنگ باشه
ته: حق گفتی
یونا: مواظب حرف زدنت باش
کوک: اگه نباشم چی
یونا: بد میشه برات
معلم: بس کنید دیگه میخواید برید دفتر
یونا و کوک: نه
کلاس تموم شد دست یونا توسط جونگ کوک گرفته شد
کوک: گوشی تو بده(سرد)
یونا: برا چی
کوک:بده کاریت نباشه(سرد)
یونا: هعیییییی باشه بیا
کوک شماره خودشو ثبت کرد
کوک: این شمارم هست پیام میدم چه ساعتی بیام دنبالت
یونا: ب...باشه
ویو یونا
دروغ چرا یه خورده ازش میترسم ولی یه خورده هم ازش خوشم اومده( میتونم بپرسم فازت چیه؟ چی مصرف میکنی؟)
ویو کوک
گفتم شماره مو وارد کنم شماره یونا رو از یکی از این بچه ها گرفتم
یونا رفت خونه با پدرش مواجه شد
بابا یونا: دختره هرزه آبرو نذاشتی برام(با داد)
یونا: ب..بابا
پدر یونا کمربندش رو برداشت و یونا رو همین طوری کتک میزد خون ریزی یونا زیاد بود یونا بی جون بود گفت: چه را این کار رو میکنی من فقط اولین بارم بود از مدرسه زنگ زدن(بی جون )
پدر یونا: چون هیچوقت نخواستمت
ویو یونا
با این حرفی که بابا زد قلبم تیکه تیکه شد خوب بعید نی اگه میخواست آنقد کتک نمیزد)
شرط
فالورها به۲۲۰ برسه
۷.۶k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.