پارت ۹۱
-فلیکس!
فلیکس سعی کرد خودشو بکشه بالا ولی فایده نداشت سرباز خیلی قدرتمند بود.
-فلیکس! منو محکم بگیر!
ایان دستای فلیکس رو بالاتر کشید ولی فایده ای نداشت.
آلتر از ته راهرو فریاد زد: نزار بره!
-ایان تو برو من خودمو یه جوری از این جا خلاص میکنم! برو! عجله کن!
-نه! نمیتونم اینجا تنها ولت کنم!
-برو!
فشار دست سرباز رو پای فلیکس بیشتر و بیشتر میشد ...
ناگهان فکری به سر ایان زد.
-فلیکس یه دقیقه دیگه تحمل کن!
- چی کار میکنی میگم بـ...
ایان با دست آزادش وسیله شکنجه همیشگیشو دراورد؛ موش پلاستیکی محبوبش...
اونو با شتاب به سمت سرباز پرت کرد؛ سرباز در یک آن به قدری وحشت کرد و فریادی از ترس زد که حواسش نبود پای فلیکس از دستش رها شد.
بلافاصله ایان فلیکسو بالا کشید و کانال کولر رو بست.
-پسر! اون چی بود؟
-موش پلاستیکی...
-موش؟
-اره تو دنیای دیمن ها از این چیزهای پلاستیکی زیاد درست میکنن.
-باحال بود....
و بعد از سمت کانال بقلی به بقیه ملحق شدن.
فلیکس سعی کرد خودشو بکشه بالا ولی فایده نداشت سرباز خیلی قدرتمند بود.
-فلیکس! منو محکم بگیر!
ایان دستای فلیکس رو بالاتر کشید ولی فایده ای نداشت.
آلتر از ته راهرو فریاد زد: نزار بره!
-ایان تو برو من خودمو یه جوری از این جا خلاص میکنم! برو! عجله کن!
-نه! نمیتونم اینجا تنها ولت کنم!
-برو!
فشار دست سرباز رو پای فلیکس بیشتر و بیشتر میشد ...
ناگهان فکری به سر ایان زد.
-فلیکس یه دقیقه دیگه تحمل کن!
- چی کار میکنی میگم بـ...
ایان با دست آزادش وسیله شکنجه همیشگیشو دراورد؛ موش پلاستیکی محبوبش...
اونو با شتاب به سمت سرباز پرت کرد؛ سرباز در یک آن به قدری وحشت کرد و فریادی از ترس زد که حواسش نبود پای فلیکس از دستش رها شد.
بلافاصله ایان فلیکسو بالا کشید و کانال کولر رو بست.
-پسر! اون چی بود؟
-موش پلاستیکی...
-موش؟
-اره تو دنیای دیمن ها از این چیزهای پلاستیکی زیاد درست میکنن.
-باحال بود....
و بعد از سمت کانال بقلی به بقیه ملحق شدن.
۱.۲k
۲۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.