خواهربرادری Part11

خواهربرادری
Part11
هایون:خفت میکنم
جیمین:بچرخ تا بچرخیم
و اینگونه شد که هایون و جیمین دور تا دور مدرسه رو ۵ بار چرخیدن
هایون:وایسا بی شخصیت(درحال دویدن_درحال داد زدن_درحال نفس نفس)
جیمین:یاااااا گفتم بچرخ تا بچرخیم ولی نه تا این حد (با خنده)
هایون:اوپ..ا م...ن ح..الم..خو....ب ن....یس.ت
جیمین با این حرف برگشت و خواهرش درحال نفس تنگی دید
جیمین:هایونننن هایونننن حالت خوبه
هایون از حال رفت و جیمین خیلی ترسید
جیمین:هایونننن هایونننن بلند شو
جیمین هایون رو تو بغلش کشید
و داد زد تا آمبولانس خبر کنن همه رسید بالا سر هایون و جیمین



پرش زمانی(بیمارستان)
جی هوپ ویو
بالاخره بعد از ۲ ساعت دکتر زد بیرون
مامان:دکتر حال دخترم خوبه؟
دکتر:بله خوبه ولی دخترتون مبتلا به آسم شده و خوشبختانه اوایل مریضی و ممکنه با یه سری دارو خوب بشه
مامان:واقعا ممکنه؟
دکتر:بله البته اگر رعایت کنن
مامان:ممنونم دکتر
دکتر:خواهش میکنم و اینکه ۱ ماه دیگه باید بیاد برا چکاپ دوباره
مامان:چشم
جونگ کوک ویو
هممون با حرفای دکتر ترسیدیم ولی خوب اولش بود پس میشد اوکیش کرد
رفتیم بالا سر هایون دیدیم بهوش اومده

ادامه پارت بعد