فیک جونگ کوک پارت ادامه پارت ۱۲

ا/ت : کوک این چطوره؟
کوک : عوض کن
ا/ت : یااا کوک الان میکشمت اعصابم رو خورد نکن از صبح تا حالا هر لباسی میپوشم میگی اینش کجه اونش اینجوریه ال بل اعصابم رو داغون کردیییییییی
کوک : یااا ا/ت چته قورتم دادی خب یه لباس خوب بپوش
ا/ت : نظرت چیه چادر بپوشم؟
کوک : چادر چیه؟
ا/ت رفت چادر پوشید و اومد گفت
: به این میگن چادر
کوک : واو همین عالیه بریم
ا/ت : شوخیت گرفتهههههه کوککککک الان خفت میکنممممم
کوک : خب خودت گفتی اینو بپوشم
ا/ت :🤬😖😖😖
کوک: باشه هرچی میخوای بپوش امااا باز نباشه
ا/ت : اننننن ( اداش رو درآورد )
کوک : داری ادام رو در میاری؟ دلت دعوا میخواد
ا/ت : اره دلم دعوا میخواد منتظرم دعوا کنیم خفت کنم😤
کوک : خدایاااا تقاص کدوم گناهم رو دارم پس میدم دختر برو لباس بپوش دیگه
.
.
.
.
.
.
.
ساعت هشت شب😅
اونا رفتن به رستوران و لونا و دوستش هم اومدن

کیم جیهو : سلام ا/ت ، سلام کوک
کوک : سلام لونا ، سلام جیهو


خب انتظار ندارید که من همه ی سلام علیک هاشون رو بنویسم که😂


ادامه دارد.............