پارت ۴
ا/ت: تهیونگ میتونی آروغ یوجین رو بگیری؟
دیدم داره بچه رو تکون میده
تهیونگ: گرفتم(صدای اروغ یوجین
من: میخوابونیش؟
تهیونگ: آره......
بچه رو تکون تکون میده
تهیونگ: فک کنم خوابید...
بچه رو برد گذاشت اتاق و اومد پایین
خواستم غذا رو بزارم که تهیونگ از پشت بغلم کرد
ی لبخند زدم و بوسش کردم
تهیونگ: با بچه ها خیلی خوبی...نمیخوای یکی داشته باشی؟
ا/ت: دوست دارم ولی....
تهیونگ: ولی چی؟
ا/ت: میترسم...
تهیونگ:خب... دیگه نترس
ا/ت رو براید بغل میکنه و میندازه رو تخت*
دیدم داره بچه رو تکون میده
تهیونگ: گرفتم(صدای اروغ یوجین
من: میخوابونیش؟
تهیونگ: آره......
بچه رو تکون تکون میده
تهیونگ: فک کنم خوابید...
بچه رو برد گذاشت اتاق و اومد پایین
خواستم غذا رو بزارم که تهیونگ از پشت بغلم کرد
ی لبخند زدم و بوسش کردم
تهیونگ: با بچه ها خیلی خوبی...نمیخوای یکی داشته باشی؟
ا/ت: دوست دارم ولی....
تهیونگ: ولی چی؟
ا/ت: میترسم...
تهیونگ:خب... دیگه نترس
ا/ت رو براید بغل میکنه و میندازه رو تخت*
۲۳.۱k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.