مافیا بد اخلاق پارت آخر
پارت آخر
مافیا بد اخلاق
نوشته بود اگر میخوای بدونی یونگی چیکار می کنه به این آدرسی میفرستم بیا اول نمیخواستم برم ولی رفتم
داخل یه کلبه توی به جنگل بود رفتم داخل کلبه لامپا خاموش بود روشنشون که کردم دیدم یونگی و میا و تهیونگ برام تولد گرفتن
همه : سنگیل چوکاهامنیدا سنگیل چوکاهامنیدا ( تولدت مبارک تولدت مبارک)
من از شک نمیدونستم چی بگم ولی خیلی خوشحال شده بودم
ات: وای خدای من از همتون ممنونم راستی کی به من پیام داده بود🤨
یونگی : من
میا: اینا رو یونگی درست کردم منو عشقم فقط تو سوپرایز کردن تو شرکت کردیم
ات: واسا ببینم عشقم از کی تا حالا تهیونگ شده عشقت
یونگی : میا بهت نگفته بود با هم قرار میزارن
ات: واقعا میا فقط واسا
من دنبال میا میدویدم و میا فرار میکرد که گیرش آوردم و تا تونستم زدمش
ات: به من نمیگی میکشمت میا
میا: غلط کردم ... وای ببخشید... غلط کردم
که ولش کردم دیدم یونگی زانو زد و از تو جیبش یه جعبه در آورد
یونگی : ات عشق اول و آخر من با من ازدواج می کنی
ات: بلههههههههههه( با گریه )
و بعد یونگی بغلم کرد
۲ ماه بعد ویو ات
امروز عروسی منو یونگی بود
عاقد : خانم کیم ات وکیلم
ات : بله
عاقد: آقای مین یونگی وکیلم
یونگی : با کمال میل بله
همه : همو ببوسید همو ببوسید همو ببوسید
و منو یونگی همو بوسیدیم
۶ سال بعد
ات: سولا مامان اتاقت رو تمیز کن
سولا : نمیخوام
ات: یونگی تو یه چیزی بهش بگو ... یونگی .....یونگیییی
سولا : مامان بابا خوابه
ات: یونگیییییییییی( با داد )
یونگی : بزار بخوابم
و با هم به خوبی و خوشی زندگی کردند
ببخشید بچه ها اگه کم بود آخه فیک اولم بود ولی فیک بعدی پارت هاش زیاده
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
نویسنده:민 윤 기
مافیا بد اخلاق
نوشته بود اگر میخوای بدونی یونگی چیکار می کنه به این آدرسی میفرستم بیا اول نمیخواستم برم ولی رفتم
داخل یه کلبه توی به جنگل بود رفتم داخل کلبه لامپا خاموش بود روشنشون که کردم دیدم یونگی و میا و تهیونگ برام تولد گرفتن
همه : سنگیل چوکاهامنیدا سنگیل چوکاهامنیدا ( تولدت مبارک تولدت مبارک)
من از شک نمیدونستم چی بگم ولی خیلی خوشحال شده بودم
ات: وای خدای من از همتون ممنونم راستی کی به من پیام داده بود🤨
یونگی : من
میا: اینا رو یونگی درست کردم منو عشقم فقط تو سوپرایز کردن تو شرکت کردیم
ات: واسا ببینم عشقم از کی تا حالا تهیونگ شده عشقت
یونگی : میا بهت نگفته بود با هم قرار میزارن
ات: واقعا میا فقط واسا
من دنبال میا میدویدم و میا فرار میکرد که گیرش آوردم و تا تونستم زدمش
ات: به من نمیگی میکشمت میا
میا: غلط کردم ... وای ببخشید... غلط کردم
که ولش کردم دیدم یونگی زانو زد و از تو جیبش یه جعبه در آورد
یونگی : ات عشق اول و آخر من با من ازدواج می کنی
ات: بلههههههههههه( با گریه )
و بعد یونگی بغلم کرد
۲ ماه بعد ویو ات
امروز عروسی منو یونگی بود
عاقد : خانم کیم ات وکیلم
ات : بله
عاقد: آقای مین یونگی وکیلم
یونگی : با کمال میل بله
همه : همو ببوسید همو ببوسید همو ببوسید
و منو یونگی همو بوسیدیم
۶ سال بعد
ات: سولا مامان اتاقت رو تمیز کن
سولا : نمیخوام
ات: یونگی تو یه چیزی بهش بگو ... یونگی .....یونگیییی
سولا : مامان بابا خوابه
ات: یونگیییییییییی( با داد )
یونگی : بزار بخوابم
و با هم به خوبی و خوشی زندگی کردند
ببخشید بچه ها اگه کم بود آخه فیک اولم بود ولی فیک بعدی پارت هاش زیاده
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
نویسنده:민 윤 기
۱۱.۵k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.