proud love پارت41
دو روز بعد
هانا
میکاپ کارا ارایشمو کردن موهامم رنگ کردن درست کردن تورمو زدن گردنبندمو انداختم گوشوارمم انداختم نتخنامو درست کردنو لباسمو با کمک جیسو پوشیدم قرار بود جیسو و لیسا ساقدوشم باشن اونم ب اسرار جیمین لیسارو قبول کردم شوکا با نامی هم ساقدوش جیمین بودن ب اسرار جیمین فقط بخاطر عروسیمون کوتاه میومدم
کفشامو جیسو زیرش داشت یچیزی مینوشت
هانا. جیسوووو
جیسووو. ع عروس بد اخلاق بزار اسم خودمو شوگارو بنویسم ک عروسی بعدی مال ما باشه واییی
هانا. خنگول 😂😂
لیسا عروسی کرده بودن برای همین ننوشت کفشامو پوشیدم در باز شد خواستم برگردم ک جیسو لیسا جلوم بودن
جیمین. هعیی برید کنار میخوام عروسمو ببرم
خندیدیم
جیسو. اوو نه اقای داماد در عوض عروس باید قول بدی خوشبختش کنی
جیمین. بنظرت وقتی کسیو ک انقدر دوستش داری بدون اون نفس کشیدن سختت باشه میتونی اذیتش هم بکنیی
بغض کردم هانا. یااا برید اونور الان گریم میگیره رفتن کنار خیلی خوشگل شده بود
جیمین. خیلی خوشگل شده بود سرشو بوس کردم جیسو لیسا رفتن جلو در
بالاخره هانا مال خودم میشی حتی نمیزارم ی قطره اشک از چشمات بیاد پایین
دستشو گرفتم دسته گلشم دادم بهش رفتیم پایین
هانا
ی نفس عمیق کشیدیم ب هم نگاه کردیم و وارد محل جشن شدیم همه بلند شدن دست میزدن ساقدوشاهم پشتمون بودن رفتیم نشستیم
عاقد گفت خانم کیم هانا پارک جیمین را ب همسری قبول میکنید با تمام مقام هایی ک دارن
هانا. بلههه
همه دست زدن جیمینم بله رو گفت انگشترو دستم کرد کمرمو گرفت کشید جلو در گوشم اروم گفت
جیمین. بالاخره مال من شدی بیب
اومد جلو لبمو بوسید منم همکاری کردن صدای جیغ دست اعضا با دخترا میومد لبخند ریزی زدم جدا شدیم یکمی رقصیدیم رفتم پیش دخترا میگفتیم میخندیدم ک تو ذهنم انگار صدایی میومد فهمیدم کار جیمینه
جیمین. بیب الان خودتو خسته میکنی شب بیشتر خسته میشی مراقب باش😏
یاد شب افتادم تمام تنم مور مور شد ب جیمین نگاه کردم لبخند شیطانی زده بود
اب دهنمو قورت دادم در گوش جیسو گفتم
هانا. وایی جیسووو شب بدبختممم تروخدااا یکاری بکنیم
جیسو. هعی اون شوهرته دیگههه بعدم هیچ کسیی نمیتونههه جلوشوو بگیرهه🤣🤣
زدم تو پهلوش
یکمی گذشت انقدر رقصیده بودیم خسته شدیم پاهام درد گرفته بود کفشامو در اوردم گرفتم دستم با مهمونا خداحافظی کردیم راه افتادیم با ماشین سمت عمارت
از ماشین پیاده شدیم رفتیم سمت اتاق مشترکمون تزئین شده بود معلوم بود کار جیسوعه چون سلیقه منو میدونست رفتم داخل جیمین اومد داخل درو قفل کرد اب دهنمو قورت دادم هانا. چرا درو قفل کردی
جیمین. او بیب برای اینکه فرار نکنی
اومد نزدیکم ک چسبیدم ب دیوار دوتا دستاشو گذاشت کنار سرم اومدم چیزی بگم ک لبشو گذاشت رو لبم مک میزد و...
پارت بعدو هروقت نوشتم +۱۸هستش ث سلیقه ایه قرار بود ننویسم اما خیلیا مجبورم کردننن و نوشتم هر وقت نوشتم بگید براتون بفرستم هرکی دوست داره مثبت 18 بخونه و شخصیتایی جیمینووو نمینویسممم با علامت نشون میدم ک بی احترامی نشه فقط مثل ی داستان باشه
مرسیی لایک و کامنت فراموش نشه
هانا
میکاپ کارا ارایشمو کردن موهامم رنگ کردن درست کردن تورمو زدن گردنبندمو انداختم گوشوارمم انداختم نتخنامو درست کردنو لباسمو با کمک جیسو پوشیدم قرار بود جیسو و لیسا ساقدوشم باشن اونم ب اسرار جیمین لیسارو قبول کردم شوکا با نامی هم ساقدوش جیمین بودن ب اسرار جیمین فقط بخاطر عروسیمون کوتاه میومدم
کفشامو جیسو زیرش داشت یچیزی مینوشت
هانا. جیسوووو
جیسووو. ع عروس بد اخلاق بزار اسم خودمو شوگارو بنویسم ک عروسی بعدی مال ما باشه واییی
هانا. خنگول 😂😂
لیسا عروسی کرده بودن برای همین ننوشت کفشامو پوشیدم در باز شد خواستم برگردم ک جیسو لیسا جلوم بودن
جیمین. هعیی برید کنار میخوام عروسمو ببرم
خندیدیم
جیسو. اوو نه اقای داماد در عوض عروس باید قول بدی خوشبختش کنی
جیمین. بنظرت وقتی کسیو ک انقدر دوستش داری بدون اون نفس کشیدن سختت باشه میتونی اذیتش هم بکنیی
بغض کردم هانا. یااا برید اونور الان گریم میگیره رفتن کنار خیلی خوشگل شده بود
جیمین. خیلی خوشگل شده بود سرشو بوس کردم جیسو لیسا رفتن جلو در
بالاخره هانا مال خودم میشی حتی نمیزارم ی قطره اشک از چشمات بیاد پایین
دستشو گرفتم دسته گلشم دادم بهش رفتیم پایین
هانا
ی نفس عمیق کشیدیم ب هم نگاه کردیم و وارد محل جشن شدیم همه بلند شدن دست میزدن ساقدوشاهم پشتمون بودن رفتیم نشستیم
عاقد گفت خانم کیم هانا پارک جیمین را ب همسری قبول میکنید با تمام مقام هایی ک دارن
هانا. بلههه
همه دست زدن جیمینم بله رو گفت انگشترو دستم کرد کمرمو گرفت کشید جلو در گوشم اروم گفت
جیمین. بالاخره مال من شدی بیب
اومد جلو لبمو بوسید منم همکاری کردن صدای جیغ دست اعضا با دخترا میومد لبخند ریزی زدم جدا شدیم یکمی رقصیدیم رفتم پیش دخترا میگفتیم میخندیدم ک تو ذهنم انگار صدایی میومد فهمیدم کار جیمینه
جیمین. بیب الان خودتو خسته میکنی شب بیشتر خسته میشی مراقب باش😏
یاد شب افتادم تمام تنم مور مور شد ب جیمین نگاه کردم لبخند شیطانی زده بود
اب دهنمو قورت دادم در گوش جیسو گفتم
هانا. وایی جیسووو شب بدبختممم تروخدااا یکاری بکنیم
جیسو. هعی اون شوهرته دیگههه بعدم هیچ کسیی نمیتونههه جلوشوو بگیرهه🤣🤣
زدم تو پهلوش
یکمی گذشت انقدر رقصیده بودیم خسته شدیم پاهام درد گرفته بود کفشامو در اوردم گرفتم دستم با مهمونا خداحافظی کردیم راه افتادیم با ماشین سمت عمارت
از ماشین پیاده شدیم رفتیم سمت اتاق مشترکمون تزئین شده بود معلوم بود کار جیسوعه چون سلیقه منو میدونست رفتم داخل جیمین اومد داخل درو قفل کرد اب دهنمو قورت دادم هانا. چرا درو قفل کردی
جیمین. او بیب برای اینکه فرار نکنی
اومد نزدیکم ک چسبیدم ب دیوار دوتا دستاشو گذاشت کنار سرم اومدم چیزی بگم ک لبشو گذاشت رو لبم مک میزد و...
پارت بعدو هروقت نوشتم +۱۸هستش ث سلیقه ایه قرار بود ننویسم اما خیلیا مجبورم کردننن و نوشتم هر وقت نوشتم بگید براتون بفرستم هرکی دوست داره مثبت 18 بخونه و شخصیتایی جیمینووو نمینویسممم با علامت نشون میدم ک بی احترامی نشه فقط مثل ی داستان باشه
مرسیی لایک و کامنت فراموش نشه
۳۲.۶k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.