گرگ سیاه
+ نمی..
دستمو گرفت و با خودش محکم میبرد
_ اتاقت کدومه
+ آخ اون صورته
برد داخل اتاق و گفت عوض کن لباست رو
+ این خوبه
_ نه
+ این
_ خوبه
+ میشه بری بیرون
_ نوچ
+ انتظار نداری که جلو تو عوض کنم
_ بزار خودم کمکت کنم
+ نه نههههه نمیخوام
_ اگه کتک زدن دلت نمیخواد ساکت شو
دیگه چیزی نگفتم داشت لباس هامو دونه دونه در می آورد از خجالت قرمز شده بودم
ولی اون کوچیک ترین نگاه هم نمیکرد
برای همین خیالم راحت شد
_ خب همین خوبه
بیا بریم
باهم رفتیم پایین که دیدم به زنه کنار بابام نشسته و جولیو تهیونگ هم بغل هم هستن
چه خبره چه زود عاشق هم شدن
دستمو گرفت و با خودش محکم میبرد
_ اتاقت کدومه
+ آخ اون صورته
برد داخل اتاق و گفت عوض کن لباست رو
+ این خوبه
_ نه
+ این
_ خوبه
+ میشه بری بیرون
_ نوچ
+ انتظار نداری که جلو تو عوض کنم
_ بزار خودم کمکت کنم
+ نه نههههه نمیخوام
_ اگه کتک زدن دلت نمیخواد ساکت شو
دیگه چیزی نگفتم داشت لباس هامو دونه دونه در می آورد از خجالت قرمز شده بودم
ولی اون کوچیک ترین نگاه هم نمیکرد
برای همین خیالم راحت شد
_ خب همین خوبه
بیا بریم
باهم رفتیم پایین که دیدم به زنه کنار بابام نشسته و جولیو تهیونگ هم بغل هم هستن
چه خبره چه زود عاشق هم شدن
۴.۰k
۰۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.